295
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3

كس ۱ فرستاد و او را بخواند. گفت: چه گفتى؟ آنچه گفته بود، باز گفت.
فرعون گفت: ازين ۲ دين بازآى و كافر شو به اين خداى كه مى گويى، والاّ تو را عذابى كنم كه جهانيان از آن باز گويند. گفت: من به خداى خود كافر نشوم. ۳ تو هر چه خواهى مى كن. بفرمود تا او را به چهار ميخ ۴ بدوختند و مار و كژدم برو گماشت. ۵ هيچ رجوع نكرد و باز نيامد. ۶ دو كودك داشت، ايشان را بياوردند و گفتند: اگر برنگردى ۷ ازين دين، اين كودكان را از پيش تو بكشيم، آنگه تو را بكشيم. گفت: هر چه خواهى ۸ مى كن كه من از دين حق برنگردم. كودكان را بياوردند و مهتر را پيش او بكشتند و كهتر ۹ طفلى بود شير خواره، او را بياوردند تا بر سينه مادر كشند. آواز داد كه اى مادر، سخت باش در دين خود و هيچ ۱۰ برمگرد از آن و برين بلا صبر كن كه عن قريب ۱۱ با رحمت خداى شويم و اين برسد و ثواب ۱۲ خداى بنرسد. فرعون بفرمود تا كودك ۱۳ را بكشتند و آنگه مادر را بكشتند و اين كودك از آن چهار يكى بود كه پيش از وقت سخن گفتند.
آنگه فرعون كس به طلب شوهر او فرستاد حزبيل. او بگريخت ۱۴ و در بعض كوهها پنهان شد. فرعون چند كس را به طلب او فرستاد. ۱۵ هر گروهى به رهى برفتند. دو مرد به او رسيدند و او نماز مى كرد و سه صف از سباع و وحوش در قفاى

1.فرعون او را بخواند.

2.ازين باز گرد، و الا.

3.هر چه خواهى.

4.به چهار ميخ بر زمين دوختند.

5.گماشتند.

6.باز نگشت.

7.برنگردى اين كودكان را.

8.هر چه خواهيد كنيد.

9.كهتر شيرخواره بود.

10.به هيچ برمگرد و بر بلا صبر كن.

11.برحمت خدا رسيم و اين بلا به پايان رسد.

12.و رحمت خدا به پايان نرسد.

13.تا هر دو را بكشتند.

14.خربيل ازو بگريخت.

15.از آنها كه طلب او مى كردند دو كس به او رسيدند و او نماز مى كرد.


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
294

مراد آن است كه خداوند لشكرها بود كه خيمه هاى موتَد داشتند از كثرت خيام و اَوتاد او را ذوالاوتاد ۱ خواند كه او را مضاربى ۲ و خيمهايى بود كه برزدندى براى ۳ او و در زير آن براى او انواع ملاعب ساخته بودندى جنس شب بازى و آن نوعى شعبده بود كه اهل آن روزگار تعاطى كردندى.
مجاهد گفت: ذوالاوتاد، يعنى ذوالابنية المُحكَمَة؛ خداوند بناهاى محكم بود و براى آنكه استوارى خيمها ۴ به اوتاد باشد. مجاهد گفت: براى آن ذوالاوتاد خواند او را كه او مردم را در عقوبت ۵ چهار ميخ كردى. دستها و پايهايشان به ميخها بدوختى بر زمين و ايشان را عذاب كردى.
عطا روايت كرد از عبداللّه عباس كه فرعون را براى آن ذوالاوتاد خواند كه زنى بود، زن خازن ۶ فرعون، حزبيل بن نوخاييل و مؤمن آل فرعون بود و ايمان خود را پنهان مى داشت، صد سال. ۷ او آن است كه خداى تعالى مى گويد او را: «وَ قالَ رَجُلٌ مُو?مِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمانَهُ» . ۸ و زن ماشطه دختر فرعون بود و مؤمنه اى بود. ۹ يك روز دختر فرعون سر به شانه مى كرد. شانه از دستش بيفتاد. گفت: كور باد آنكه به خداى كافر باشد! دختر فرعون گفت: تو را خداى است ۱۰ جز پدر من؟ گفت: اى واللّه خداى من و خداى پدرت و خداى آسمانها و زمينها و آفريدگار عالم و عالميان او ۱۱ ، يكى است بى همتا ۱۲ و انباز. دختر از ۱۳ آنجا برفت و پدر را خبر داد. ۱۴ فرعون

1.ذوالاوتاد گفت.

2.كه او را خيمها بود.

3.بزدندى و در زير آن.

4.خيمه.

5.در عقوبت كردن در چهار ميخ بستى.

6.زن خربيل بن لوحائل خازن فرعون.

7.مدت صد سال.

8.غافر (۴۰): آيه ۲۸.

9.و زن او ماشطه دختر فرعون بود.

10.تو را خدايى است به غير از پدر من.

11.عالم و عالميان يكى است.

12.بى شريك.

13.دختر برفت.

14.خبر كرد.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    صحفي، سيّد مجتبي
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 136784
صفحه از 592
پرینت  ارسال به