299
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3

گوشت آرزو مى كند. حق تعالى فرمان داد تا سلوا بر ايشان بباريد. ۱
خداى (جل جلاله) ۲ ايشان را گفته بود كه حرام است بر شما اگر در اين چهل سال در هيچ شهر ۳ روى جز كه درين بيابان مى كردى. چون چهل سال بر آمد، خداى تعالى گفت: مدّت به سر آمد. اكنون درين [شهر] شوى تا هر چه خواهى خورى از آنجا كه خواهى فراخ بسيار و چون به اين شهر رسى و از در شهر در شوى سجده كنى و آن شهر را هفت در بود، بگوى: بار خدايا! گناهان ۴ ] ما] از ما فرو نه؛ ۵ تا گناهان شما باز پوشيم ۶ و بيفزاييم نكوكاران را.
و چون از كار سايه و طعام فارغ گشتند. گفت: يا رسول اللّه ! ما را آب بايد. موسى عليه السلام براى ايشان از خداى تعالى آب خواست. خداى تعالى گفت: اى موسى! عصايت بر سنگ زن و آن عصا ۷ بود كه موسى عليه السلام از شعيب بستد ۸ چون او را شبانى فرمود و گفته اند آن عصا، او را از آدم به ميراث رسيد و آن عصايى بود از مُورد كه آدم عليه السلامچون از بهشت به زمين آمد با خود بياورد و او را دو شعبه بود. چون شب در آمدى [از او] چون مشعله نور مى تافتى و طول او ده گز بود بر طول موسى عليه السلام و نام اين عصا عُلَّيْق بود.
وهب مُنَبَّه مى گويد هر وقتى سنگى دگر بودى چنان كه موسى عليه السلام برسيدى ۹ هر سنگى كه بودى عصا بر او زدى، دوازده چشمه از او روان شدى، براى هر سبطى چشمه اى تا ايشان را با هم خلاف نباشد.
ايشان گفتند: اگر موسى را عصا گم شود، ما از تشنگى بميريم.

1.روض الجنان، ج ۱، ص ۳۰۰.

2.خاضع: گفته بود ايشان را.

3.خاضع: در هيچ شهر جز كه درين بيابان مى كردى.

4.خاضع: گناهان ما از ما.

5.روض الجنان، ج ۱، ص ۳۰۲.

6.همان، ص ۳۰۳.

7.خاضع: عصايى.

8.خاضع: بستده بود.

9.خاضع: هر سنگ بودى كه... .


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
298

تعالى درهاى آسمان بگشاد و جاى آسيه باز ۱ نمود در بهشت تا آن عذاب برو آسان شد و جان او برداشتند و او را به جاى خود برسانيد ۲ در بهشت. ۳

منّ و سلوا ـ تيه

ايشان در تيه بودند و در تيه مى گشتند، و آن بيابانى بود ساده هيچ سايه و كِنّى نبود. گرماى آفتاب ايشان را مى رنجانيد. در موسى بناليدند. موسى از خداى تعالى در خواست تا سايه دهد ايشان را. حق تعالى ابرى بفرستاد سپيد تنگ كه در او باران نبود و با او نسيمى و بادى خوش بود.
چون به سايه او بر آسودند، گفتند: يا موسى! كار گرما كفايت شد؛ ما طعام از كجا آريم؟ حق تعالى فرمان داد تا آن ابر به جاى باران، منّ و سَلوا بباريد و بر ايشان بامداد و شبانگاه، هر كس بيامدى به مقدار كفايت خود ازو بر گرفتن، بيشتر نه. و چون شب آدينه بودى، دو روزه بباريدى براى آنكه حق تعالى روز شنبه نفرستادى، و خداى تعالى با ايشان شرط كرده بود به مقدار كفايت بردارند؛ چه اگر اسراف كنند و بيش از اندازه حاجت بردارند، خداى تعالى منقطع كند از ايشان، و اگر ذخيره نهند از ايشان بردارد. شرط بكردند و وفا نكردند. در گرفتن اسراف كردند و ازو ذخيره ساختند.
خداى تعالى آن نعمت از ايشان باز گرفت و آنچه ذخيره نهاده بودند، تباه كرد. ۴
چون از آن مدتى خوردند. گفتند: يا موسى ما را ازين شيرينى دل بگرفت. ما را

1.و جاى او در بهشت با او بنمود.

2.و جان او برداشتند و او را به جاى خود رسانيدند.

3.متن اين قسمت از داستان از روى نسخه عكسى شماره ۲۹۰۴ كتابخانه مركزى دانشگاه تهران آماده شد. اين نسخه عكسى از نسخه خطى شماره ۱۳۶ كتابخانه آستان قدس تهيه گرديد. تصحيح انتقادى اين داستان ضمن مقابله با نسخه عكس شماره ۲۹۸ كتابخانه مركزى دانشگاه تهران به عمل آمد. اين نسخه عكس نيز از نسخه خطى كتابخانه آستان قدس فراهم شد. روض الجنان، ج ۲۰، ص ۲۶۵ ـ ۲۶۹.

4.روض الجنان، ج ۱، ص ۲۹۸.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    صحفي، سيّد مجتبي
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 136615
صفحه از 592
پرینت  ارسال به