303
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3

شما ۱ ببخشيم. شهر قسمت كردند و ايشان با يك جانب شدند و حايلى و باره اى بكردند از ميان قوم خود و نيز به ايشان مخالطت و مواكلت و مشاربت نكردند.
داوود بر ايشان دعا كرد. خداى تعالى عذاب به ايشان فرستاد و ايشان را [مسخ كرد] با كپى ايشان را.
يك روز اين مردمان مصلح كه از ايشان جدا شده بودند برخاستند ۲ از آن جاى و بقعه ايشان، هيچ آواز نشنيدند و كسى ۳ را نديدند و نيز در نگشادند و كسى بيرون نيامد از ايشان، اينان ۴ به ديوار فرو رفتند و بر بامها ۵ ايشان شدند، ايشان را ديدند كه خداى تعالى مسخشان كرده بود و با بوزنه كرده، اينان شكر خداى بگزاردند ۶ و پناه با خداى تعالى دادند و از عقوبت او، و آن ممسوخان سه روز بماندند و جمله بمردند. ۷

ماده گاو

چون گفت موسى قومش را، خداى مى فرمايد شما را كه بكشتى [بكشى] گاوى ۸ ، سبب اين آيه آن بود كه در بنى اسرائيل كشتى [كشته اى] را يافتند نام او عاميل و ندانستند كه او را كه كشته است. و مفسران خلاف كردند در كشنده او و سبب كشتن او.
عطا و سدّى گفتند: مردى بود در بنى اسرائيل او را مال بسيار بود و پسر عمى داشت و جز او وارث نداشت. اين پسر عمم مى خواست كه او بميرد تا ميراث او

1.ما شهر با شما ببخشيم.

2.در متن نسخه ۲۰۴۴ «برخواستند» آمده.

3.خاضع: كپيها.

4.خاضع: ايشان را.

5.خاضع: بامهاى.

6.خاضع: بگذاردند.

7.روض الجنان، ج ۱، ص ۳۲۲ ـ ۳۲۴.

8.از «چون گفت» تا اينجا در نسخه حسن زاده نيست. روض الجنان، ج ۲، ص ۱.


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
302

و اين در عهد داوود بود عليه السلام در زمينى كه آن را أُبُلَّه گفتند. خداى تعالى ماهى گرفتن بر ايشان حرام كرد در روز شنبه. پس چون روز شنبه بودى هر ماهى اى كه در دريا بودى به آن بقعه آمدندى و سر از آب بيرون مى كردندى و ايمن بودندى از آنكه كس ايشان را تعرض نيارستى كردن. چون روز شنبه برفتى از آنجا بشدندى و نيز كسى اثر ايشان نديدندى آنجا. گروهى بايستادند و پيرامن دريا حوضها بكندند و از دريا ره گذر آب بدو كردند.
چون روز شنبه، آن حوضها پر از ماهى شد كه روز آدينه آب در او افكنده بودندى، نماز ديگر روز شنبه راه بگرفتندى تا ماهى در دريا نتوانستى شدن روز يكشنبه بگرفتندى. پس گفتند: ما آب روز آدينه مى افكنيم در حوض و ماهى يكشنبه مى گيريم، چيزى نكرده باشيم كه خداى ما را از آن نهى كرد. مدتى بر اين راه مى زدند.
و قولى ديگر آن است كه روز آدينه بيامدندى و دامها در دريا و حوضها و جايها كه ماهى آنجا آمدى ۱ در انداختندى و شنبه رها كردندى تا ماهى در دام شدى. روز يكشنبه دام از دريا بر كشيدندى. گفتندى ما را شنبه نهى كرده اند نه آدينه و يكشنبه.
و در آن شهر هفتاد هزار مرد بودند و گروهى اين مى كردند و گروهى نمى كردند و آنان را كه اين مى كردند نهى منكر مى كردند بر ايشان و ايشان دوازده هزار مرد بودند.
چون مدتى به اين ۲ بر آمد و آن مردم برين كار دلير شدند و خداى تعالى ايشان را عقوبت نمى كرد، شنبه نيز دست ۳ دراز كردند و ماهى گرفتند و مدتى ۴ بر اين بماندند و مال بسيار جمع كردند. چون ناهيان منكر بسيار بگفتند و ايشان قبول نكردند و گفتند ما با شما درين شهر نباشيم كه ما از عذاب خداى ايمن نه ايم. شهر با

1.خاضع: آمدى آدينه.

2.خاضع: بر اين.

3.خاضع: دست دست كردند.

4.خاضع: بر اين برآمد بماندند.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    صحفي، سيّد مجتبي
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 136611
صفحه از 592
پرینت  ارسال به