و زغن مى گويد: همه چيز هلاك شود، مگر خداى تعالى.
و گفت: اسفرود مى گويد: هر كه خاموش بود، سلامت يابد.
و گفت: بَبْغا مى گويد: واى بر آنكه دنيا همت او باشد.
گفت بزغ در بانگ مى گويد: پاك است خداوند تعالى كه او مذكور است به هر جاى.
چرغ [بزغ نر] مى گويد: سبحان رَبّى القدوس.
باز مى گويد: سبحان ربى و بحمده.
مكحول گفت: دُرّاجى به نزديك سليمان (عليه الصلوة والسلام) آوازى كرد. گفت: مى گويد كه الرحمن على العرش استوى. ۱
***
محمد بن كعب القُرَضىّ گفت: كه ما را روايت كردند كه لشكر گاه سليمان صد فرسنگ بود. بيست و پنج فرسنگ انس را بود، و بيست و پنج فرسنگ جن را بود و بيست و پنج فرسنگ وحش را بود، و بيست و پنج فرسنگ مرغان را، و او را هزار خانه بود از آبگينه بر چوب نهاده. سه صد خانه را زنان آزاد در او بودند و هفتصد خانه [را] كنيزكان او. بفرمودى تا باد عاصف ايشان را برگرفتى و باد نرم ايشان را ببردى. وحى كردند به او كه ما تقدير كرديم كه در ملك تو هيچ كس چيزى نگويد، و الاّ باد آواز او به گوش تو رساند.
مقاتل گفت: جنيان براى او بساطى بافتند از زر و ابريشم يك فرسنگ در يك فرسنگ و او را سريرى بود زرين. آن سرير در ميان آن بساط بنهادندى و سه هزار كرسى از زر و سيم. پيرامن آن سرير بنهادندى. پيغمبران بر كرسيهاى زرين بنشستندى و علما بر كرسيهاى سيم و گرد بر گرد ايشان انس بايستادندى و از پس