ارميا ۱
اين روايت محمد بن اسحاق عن وهب آن بود كه چون خداى تعالى ارميا را به پيغامبرى ۲ بفرستاد، او را فرمود: يا ارميا! من پيش از آنكه تو را آفريدم، تو را برگزيدم و پيش از آنكه تو را نگاشتم، ۳ تو را پاكيزه كردم و پيش از آنكه بالغ ۴ شدى تو را پيغمبرى دادم و تو را براى كارى عظيم ۵ اختيار كردم.
آنگه به پادشاه بنى اسرائيل فرستاد. نام او ناشية بن اموص بود تا او را مسدّد كند و ترتيب كار او و اخبار غيب به وحى خداى ۶ او را معلوم كند. بيامد و مدتى بود. بنى اسرائيل احداث بسيار كردند و ارتكاب معاصى كردند و حرامها حلال داشتند.
خداى تعالى ارميا را گفت: بترسان اين قوم را و نعمتهاى من ياد ده ۷ ايشان را و معاصى ايشان.
او گفت: من ندانم اگر تو مرا الهام ندهى. گفت: برو كه تو را الهام دادم. بيامد و خطبه اى ۸ بليغ كرد ايشان را و در آنجا بگفت كه خداى تعالى مى گويد اگر توبه نكنى و اصرار نمايى طاغى اى را، بر شما مسلط كنم كه در دل او رحمت نباشد ۹ ، با لشكرى مثل سواد اللّيل المُظلِم. ايشان امتناع كردند ۱۰ . خداى تعالى ۱۱ وحى كرد به
1.اين داستان از روى نسخه خطى شماره ۲۰۴۴ كتابخانه مركزى دانشگاه تهران فراهم و با نسخه خطى حسن زاده مقابله و تصحيح شد.
2.نسخه ح: «پيغامبر» آمده.
3.نسخه ح: ۳۰۴۴ بكاشتم.
4.نسخه ح: تو بالغ شدى.
5.نسخه ح: كار عظيم.
6.نسخه ح: خداى بى غيب.
7.نسخه ح: بياد ده.
8.نسخه ح: خطبه بليغ.
9.نباشد بر شما.
10.نسخه ح: نكردند.
11.نسخه ح: تعالى جل جلاله.