419
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3

درنگريد. چشمش بر موسى جعفر افتاد. نورى ديد از فرق سر او تابان تا با عنان آسمان.
روى ۱ به او كرد و گفت: اى مرد! همانا تو غريبى در ميان ۲ اين قوم؟ گفت: بلى. گفت: از مايى يا بر مايى ۳ ؟ گفت: از شما نيستم.
گفت: همانا از امت مرحومه اى؟ گفت: بلى. گفت: از عالمان ۴ ايشانى يا از جاهلانش؟ گفت: از جاهلانشان ۵ نيم.
گفت: من پرسم تو را يا تو پرسى ۶ مرا؟ گفت: اختيار تو راست. گفت: من پرسم. ۷ گفت: بپرس از آنچه خواهى.
راهب گفت: ما و شما مى گوييم در بهشت درختى است آن را طوبا گويند. ما مى گوييم اصل آن در سراى عيسى است و شما مى گويى ۸ اصل آن در سراى محمد است و لكن در بهشت هيچ جاى و بقعه اى ۹ و خطه اى نيست، و الاّ شاخى از آن درخت سر در آنجا دارد. ۱۰ مثال آن در دنيا چيست؟
گفت: مثال آن در دنيا آفتاب است. بامداد سر از مشرق خود برآرد و چون به قطب فلك رسد هيچ جاى و بقعه اى نباشد كه شاخى از شعاع او در آنجا نيفتد. گفت: نكو گفتى. مرا خبر ده كه ما و شما مى گوييم اهل بهشت از طعام و شراب بهشت مى خورند. چندان كه بيش خورند، زيادت باشد و نقصان نبود. مثال آن در دنيا چيست؟ گفت: مثال آن در دنيا ۱۱ كتاب خداست كه چندان كه خوانندگان مى خوانند و گويندگان در انواع علومش سخن مى گويند از قرائت و تفسير و تأويل و

1.نسخه ح: روى بدو كرد.

2.نسخه ح: «در ميان اين قوم» ندارد.

3.نسخه ح: «يا برمايى» ندارد.

4.نسخه ح: از علماى ايشان يا از جاهلان ايشان.

5.نسخه ح: از جاهلان ايشان نيم.

6.نسخه ۲۰۴۴ من پرسم تو را تا تو پرسى مرا.

7.نسخه ح: من پرسيدم.

8.نسخه ح: شما مى گويى آن.

9.نسخه ح: بقعها.

10.نسخه ح: آرد.

11.نسخه ح: مثال آن كتاب خداى (عزّوجلّ).


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
418

گيرد و علم او در دل كس نماند. اين خصوصيت براى آن است كه عُزَير پسر خداست.
كَلْبى گفت براى آن گفتند كه چون بُخت نّصر بيت المقدس را بيران كرد و بنى اسرائيل را بكشت و آواره كرد، گفت: در ميان شما كيست كه تورات داند؟ گفتند: عُزَير. برفتند و او را بياوردند و او كودكى بود كوچك بُخت نّصر باور نداشت كه او [با] صغر سن تورات ياد دارد. چون عُزَير برفت از آنجا و از كار او آن بود كه خداى تعالى از او حكايت كرد. ۱
فاما ۲ قول آنان كه گفتند عُزير بود، خبرى است از موسى بن جعفر عليهماالسلام ۳ كه گفت: در وقتى كه من از دشمنان مى گريختم و متنكر ۴ مى رفتم، به شهرى از شهرهاى ۵ شام برسيدم. كوهى ديديم [ديدم] و از آن دهها كه بر حوالى آن بود، مردم بسيار بيرون ۶ آمده و بر آن كوه مى شدند.
من پرسيدم ايشان را كه اين چه جاى است و شما كجا مى روى ۷ ؟ گفتند: در اين كوه غارى است و در آن غار راهبى است ما را سال تا سال يك بار ۸ از آنجا بيرون آيد ۹ و براى [ما] چيزى گويد، و ما را مشكلى كه باشد، ازو بپرسم.
گفت: من نيز در ميان ايشان برفتم تا بر كوه شديم [شدم] ۱۰ . منبرى بياوردند و بنهادند و پيرى را از ديرى بيرون آوردند ابروها بر چشمها فرو افتاده و به عصابه اى، ابروى او بر پيشانى ۱۱ او بستند و او بر آن منبر نشست ۱۲ و يك بار به آن قوم

1.روض الجنان، ج ۹، ص ۲۱۸ ـ ۲۲۰.

2.داستان از اين پس از روى چند نسخه خطى كه در ذيل بدانها اشاره شد، مقابله و تنظيم شد.

3.نسخه ح: موسى جعفر.

4.نسخه ح: متفكر.

5.نسخه ح: از دههاى.

6.نسخه ح: بسيار بيرون مى آمدند و بدان.

7.نسخه ح: كجا مى رويد.

8.نسخه ح: يك زمان.

9.نسخه ۲۰۴۴: بيرون آمده.

10.نسخه ح: شدم.

11.نسخه ح: بر پيشانى بستند.

12.نسخه ح: بنشست.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    صحفي، سيّد مجتبي
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 135797
صفحه از 592
پرینت  ارسال به