421
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3

بود، از آنجا مى آمد بر چهارپاى نشسته و پاره اى ۱ انگور و انجير در سله اى نهاده و پاره اى شير و عصير در جاى كرده. بر بعضى دهها بگذشت كه خداى تعالى ۲ اهل آن را هلاك كرده بود و ديه ۳ بيران شده، بر سبيل تعجب گفت: «أَنّى يُحْيِي هذِهِ اللّهُ بَعْدَ مَوْتِها» . ۴
خداى تعالى فرمان داد تا از خر بيفتاد و بمرد و خر از دگر جانب بيفتاد و بمرد. صد سال مرده در آن بيابان افكنده بودند و آن طعام و شراب نهاده ۵ بود بر جاى ۶ خود كه هيچ گونه ۷ متغير نشده بود.
چون صد سال برآمد، خداى تعالى او را زنده كرد. جبرئيل آمد و گفت: يا عُزير! چند گاه است تا تو اينجايى؟ گفت: روزى يا پاره اى ۸ از روزى. جبرئيل ۹ گفت: نه چنين است؛ صد سال است كه تو اينجايى.
اكنون از روى عبرت به طعام و شرابت ۱۰ نگر كه هيچ متغير نشده است و از روى تصديق اين ۱۱ حديث و مدت مقام تو اينجا در خر نگر كه استخوانهاش، ۱۲ چگونه پوسيده شده است تا خداى تعالى او را پيش تو زنده كند. و خداى چهارپاى ۱۳ او را زنده كرد تا او بر نشست و آنچه داشت، برگرفت ۱۴ و با دِهْ آمد و با برادر پنجاه سال ديگر بماند. بدان گه به يك ۱۵ روز با پيش خداى شدند.

1.نسخه ح: پاره انگور و انجير در سله نهاده و پاره شير عصير.

2.نسخه ح: خداى اهل آن را.

3.نسخه ۲۰۴۴: و ده بيران شد.

4.بقره (۲): آيه ۲۵۹.

5.نسخه ح: شراب افكنده بود.

6.نسخه ۲۰۴۴: بر حال خود.

7.نسخه ح: هيچ متغير نشده بود.

8.نسخه ح: يا بهر از روزى.

9.نسخه ح «جبرئيل» ندارد.

10.نسخه ح: طعام و شراب نگر.

11.نسخه ۲۰۴۴: «اين حديث» ندارد.

12.نسخه ح: استخوانهاى او.

13.نسخه ح: چهارپاى او زنده كرد.

14.نسخه ح: برگرفت تا ده آمد.

15.نسخه ح: با يك روز.


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
420

فقه ۱ و حدود و احكام و حلال و حرام سخن مى گويند و به غور آن ۲ و معنى حقيقت آن نمى رسد.
گفت: نكو گفتى. مرا خبر ده از آنكه ما و شما مى گوييم: اهل بهشت طعام و شراب خورند ايشان را بول و غايط نباشد. مثال آن در دنيا چيست؟ گفت: جنين در شكم مادر كه طعام و شراب كه مادر خورد، او از آن نصيب يابد و او را بول و غايط نباشد. ۳
گفت: نكو گفتى و راست گفتى. گفت: خبر ده مرا از كليد بهشت تا از زر است يا از سيم يا از چيست؟ كليد بهشت، نه از زر است و نه از سيم؛ كليد بهشت زبان بنده مؤمن است كه در دهن بگرداند و بگويد «لا اِلهَ اِلاّ اللّه۴مُحَمَدٌ رَسُولُ اللّهِ» . گفت: ۵ نكو گفتى و راست گفتى و لكن تو را مسئله اى پرسم كه درو متحير فرو مانى. گفت: اگر جواب گويم ۶ و صواب باشد، ايمان آرى و به دين ما درآيى؟ گفت: بلى، و بدين عهد كردند. ۷ گفت بيار.
گفت: مرا خبر ده از آن دو برادر ۸ كه با هم يك شب از مادر جدا شدند و به يك روز با پيش خداى شدند و چون بمردند، يكى را دويست سال بود و يكى را صد سال. گفت: ايشان عُزَير ۹ و عُزر بودند كه ۱۰ دو توأم بودند در يك شكم به يك شب بزادند ۱۱ و پنجاه سال با يكديگر بودند. پس از آن يك روز عزير به بعضى دهها رفته

1.نسخه ح: فقه و كلام و حدود.

2.در نسخه ۲۰۴۴ «به غور آن و معنى حقيقت آن» نيامده.

3.نسخه ح: نبود.

4.نسخه ح: «محمد رسول اللّه » ندارد.

5.نسخه ح: همه نكو گفتى.

6.نسخه ح: بگويم.

7.نسخه ح: عهد كرد.

8.نسخه ح: آن دو برادر هم شكم كه به يك شب.

9.نسخه ۲۰۴۴: عزر و عزير.

10.نسخه ح: كه ايشان دو توأم بودند.

11.«بزادند» در نسخه ح نيامده.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    صحفي، سيّد مجتبي
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 135763
صفحه از 592
پرینت  ارسال به