435
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3

سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظّالِمِينَ» . 1
بعضى مفسران گفتند يونس (صلوات اللّه عليه) [چهل] روز در شكم ماهى بود، و بعضى دگر گفتند هفت شبانه روز و گفتند سه روز.
و در خبر است كه خداوند تعالى شكم ماهى برو چون آبگينه اى كرد تا ماهى در هفت دريا بگرديد و او را بگردانيد تا او عجايبان هفت دريا بديد. و خداوند تعالى به خرق عادت حيات او بر جاى نداشت بى هواى لطيف كه او جذب كردى. چون ماهى به قعر دريا رسيد، يونس (صلوات اللّه عليه) [حسيسى] شنيد. گفت: اين چيست؟ وحى آمد به او كه اين آواز تسبيح دوابّ درياست. او عند آن حال گفت: «لا إِلهَ إِلاّ اَنْتَ» ؛ نيست جز تو خداى خدايى ديگر، منزهى تو از همه ناشايست و نابايست، من از جمله ستمكاران بوده ام.
خداوند تعالى گفت ما اجابت كرديم او را و از غم برهانيديم. 2
شهر بن حَوْشَب روايت كرد از عبداللّه عباس كه يونس را (صلوات اللّه عليه) خداوند تعالى پس از آن فرستاد به پيغمبرى كه از شكم ماهى بيرون آورد او را نبينى كه در سوره والصافات مى گويد عقيب اين قصه: «وَ أَرْسَلْناهُ إِلى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ» . 3 و قومى دگر گفتند پيش از آن فرستاد او را به پيغمبرى؛ چنان كه در سياقت قصه رفته است در سوره يونس 4 (عليه الصلوة و السلام). 5
يونس از جمله پيغمبران است. چون باز گريخت با كشتى پر از مردم.
عبداللّه عباس گفت كه يونس عليه السلام قوم را وعده عذاب داد و از ميان ايشان برفت. چون ايشان ايمان آوردند و خداى تعالى عذاب از ايشان برداشت، او ندانست كه

1.انبيا (۲۱): آيه ۷۸.

2.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۲۷۴.

3.صافات (۳۷): آيه ۱۴۷.

4.قسمت اول داستان از سوره انبيا و قسمت دوم از سوره صافات استخراج و تنظيم شد.

5.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۲۷۶.


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
434

به نزديك هلاك و غرق رسيد. گفتند در ميان ما مردى عاصى است يا بنده اى گريخته و از رسم و عادت ما آن است كه در مثل اين حادثه قرعه بزنيم، به نام هر كه برآيد، او را در دريا افكنيم كه يك مرد هلاك شود، اولى تر باشد كه كشتى با هر چه دروست.
يونس (صلوات اللّه عليه) از آن ميان بر پاى خاست. گفت: همانا آن بنده گريخته منم. مرا به دريا فكنيد كه در حال كشتى ساكن شود. گفتند: معاذ اللّه ! تو سيماى صالحان دارى و اين حديث به تو لايق نيست و ما بى قرعه اين كار نكنيم. قرعه برافكندند. به نام يونس (صلوات اللّه عليه) برآمد. دگر بار برافكندند، به نام او برآمد. تا سه بار برافكندند. چون هر سه بار به نام او برآمد، او برخاست و خويشتن را به دريا افكند. ماهى بيامد و او را فرو برد و گفتند آن قوم او را برگرفتند و خواستند در دريا اندازند. ماهى بزرگ آمد و دهن باز كرد. گفتند اگر لابد او را به دريا مى بايد انداخت، به دهن ماهى معنى ندارد. به جانبى ديگر بردند او را، همان ماهى بيامد و دهن باز كرد تا به چهار جانب بردند او را، آن ماهى مى آمد دهن باز كرده. گفتند مگر اين مرد طعمه و روزى اين ماهى است. او را بينداختند، ماهى او را فرو برد.
در خبر است كه چون او را به دريا انداختند، خداوند تعالى وحى كرد به نون. گفت بنده مرا درياب، يونس را، كه من شكم تو روزى چند مقام او كرده ام امتحان را و نگر تا پوست او نخراشى و اندام او را نيازارى كه او طعمه تو نيست. آن ماهى او را فرو برد و ماهى ديگر آن را فرو برد و ديگرى بيامد و آن را فرو برد. «فَنادى فِي الظُّلُماتِ» ندا كرد در ظلمات، و مفسران بيشتر بر آن اند كه ظلمت شب و ظلمت دريا و ظلمت شكم ماهى خواست. 1
يونس (عليه الصلوة و السلام) در آن سه تاريكى ندا كرد و گفت: «لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ

1.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۲۷۰ ـ ۲۷۲.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    صحفي، سيّد مجتبي
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 138059
صفحه از 592
پرینت  ارسال به