عيسى ۱
ابو هريره روايت كرد از رسول صلى الله عليه و آله كه گفت: هيچ مولود نباشد، و الاّ چون بزايد شيطان دست درو مالد و كودك از مسّ شيطان بانگ دارد، مگر مريم را و عيسى را، به دعاى حَنَّه مادر مريم.
قتاده گفت هيچ كودك نباشد كه نه شيطان بر او طعنى زند، وقت آنكه بزايد، مگر مريم را و عيسى را كه خداى تعالى حجابى پديد كرد ميان ايشان و شيطان.
وَهْب مُنَبَّه گفت چون عيسى عليه السلام از مادر جدا شد، بُتان عالم نگونسار شدند. ابليس گفت: من ندانم كه چه بوده است؟ آنگه در آفاق بگرديد، چيزى نيافت؛ تا آنجا رسيد كه عيسى بود. او را يافت و فرشتگان گرد او درآمده. بازگشت و شياطين را گفت: دوش پيغامبرى از مادر جدا شده است و كم مولودى باشد كه از مادر بزايد كه من آنجا حاضر نباشم، جز اين كودك. پس از اين عبادت اصنام را بازار نباشد و شما بر بنى آدم از جهت جفت و عجز راه يابى. ۲
و ياد كن اى محمد! درين كتاب قرآن، مريم را، و هِىَ مَرْيَم بِنْت عِمْران بن ماثان. آنگه با كناره اى شد، جايى كه متصل بود به جانب مشرق و گفتند جايى كه آفتاب دميده بود؛ براى آنكه در فصل زمستان بود.
حسن بصرى گفت ترسايان براى آن رو به مشرق كنند كه مريم رضى اللّه عنها مكان شرقى گرفت، گفتند براى آن گوشه گرفت كه غسل خواست كردن. عِكْرمه گفت: مريم (رضى اللّه تعالى عنها) در مسجدى بودى مادام تا طاهره بودى. چون