465
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3

آنگه جبرئيل پيراهن مريم برگرفت و باد در آستين او دميد. دو روايت است: يكى آنكه پيرهن بر مريم بود و يكى آنكه پيرهن بر زمين نهاده بود. در حال مريم بار گرفت. چون پيرهن در پوشيد، به جانبى رفت، جايى دور از قومش.
كلبى گفت مريم را پسر عمى بود يوسف نام. او را گفتند مريم آبستن است. بيامد بنگريد، چنان ديد. خواست تا او را بكشد. جبرئيل عليه السلام آمد، بانگ برو زد و گفت: نگر تا او را تعرض نكنى كه حمل او از روح القدس است. دست از تعرض او بداشت و بر طريق خدمت با او مى بود. بيامد او را درد زادن.
مفسران خلاف كردند در مدت حمل مريم و وقت وضعش. بعضى گفتند نه ماه بود بر عادت ديگر زنان، و بعضى ديگر گفتند هشت ماه بود، و اين آيه ديگر بود؛ براى آنكه خداى تعالى عادت چنين رانده است كه آنان كه به هشت ماه زايند، نه بمانند و اين خاص عيسى را بود (عليه الصلوة و السلام)، و گفتند شش ماه بود، و گفتند سه ساعت بود، و گفتند يك ساعت بود و اين قول عبداللّه عباس گفت براى آنكه خداى تعالى ميان حمل و وضع او فصلى نكرد.
مقاتل بن سليمان گفت سه ساعت بود. حمل به يك ساعت و تصوير يك ساعت و وضع به يك ساعت و وقت وضع پيش از زوال بود. همان روز مريم عليهاالسلام را در آن حال ده سال بود و دو بار عذر زنان ديده بود.

با آن درخت خرما و آنجا درختى بود خشك گشته و سالخورده و فصل زمستان بود و سرماى سخت. مريم عليهاالسلام پيش آن درخت آمد و پشت به آن درخت باز داد. درخت سبز شد و برگ برآورد و خوشها[ى] رطب آورد. درآويخت [از او] و اين دو معجزه بود: يكى درخت خشك، تازه شدن و ديگر در وقتى كه نه اوان رطب بود، رطب بر درخت پيدا شد.
هلال بن حيان گفت عن ابى عبداللّه عليه السلام كه آنجا درخت خرما نبود؛ خداى تعالى از جاى ديگر درختى آنجا آورد و تازه كرد و گفت آن جايگه كه عيسى را عليه السلام زادند، آنجا را بيت اللحم گويند.


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
464

حايض شدى، با خانه خاله رفتى، اين وقت پاك شده بود، گوشه گرفت تا غسل كند.
گفتند: پرده اى ببست، و اين قول عبداللّه عباس است. مقاتل گفت در پس كوه شد. چون برهنه شد و غسل مى كرد، نگاه كرد، جبرئيل را ديد بر صورت برنايى اَمْرد، نكو روى جَعد موى با او در حجاب. ما روح خود را يعنى جبرئيل به او فرستاديم، به مِثل شد او را، يعنى بر مثال آدمى تمام خلق و نكو صورت و براى آن بر صورت آدمى پيش او شد كه اگر بر صورت خود پيش او شدى، او برميدى ازو و با او آرام نگرفتى و بعضى دگر گفتند مراد به روح عيسى است. ما عيسى را به او فرستاديم؛ يعنى عيسى را از او پديد آورديم و بيافريديم.
چون مريم عليهاالسلام او را بديد، گفت: پناه با خدا مى دهم از تو، اگر تو پرهيزكارى.
اميرالمؤمنين عليه السلام گفت: دانست كه پرهيزگار باشد كه از خداى بترسد و گفتند تقى نام مردى بود در آن روزگار از جمله مصلحان [بود]. گفت اگر تو طريق آن مرد دارى، من از تو پناه با خداى مى دهم، و گفتند تقى نام مردى بود در آن روزگار مفسد كه به بناهاى مردمان فرو شدى، دنبال زنان داشتى، او را برعكس تقى خواندند. گفت اگر تو آن مردى، من پناه با خدايى مى دهم از تو.
جبرئيل گفت: من رسول خداى توأم. براى آن آمده ام تا تو را فرزندى بدهم پرهيزگار و پارسا.
مريم گفت: مرا چگونه باشد فرزندى و دست هيچ آدمى به من نرسيده و من كار ناشايست نكرده.
گفت جبرئيل عليه السلام كه: همچنين است؛ يعنى چنين كه بينى، و گفتند همچنان كه ذكر افعال غريب [و] بديع مى كند، آن بر من آسان است و اين سخن اگر چه جبرئيل مى گويد با مريم از آنجا كه به رسالت خداى مى گويد، عَلَىَّ مى گويد تا همچنان است كه خداى تعالى مى گويد تا آن را آيتى و علامتى كنيم براى مردمان و رحمتى و بخشايشى از ما بريشان، و آن كارى است قضا كرده و حكمت [حكم] درو برفته، اين مناظره اى است كه ميان مريم و جبرئيل عليهماالسلام برفت.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    صحفي، سيّد مجتبي
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 137988
صفحه از 592
پرینت  ارسال به