479
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3

بر همه افكند. جهودان كه آن ديدند، عجب بماندند و گفتند: ما را مسحور بكردى. اگر بگويى كه عيسى از ميان شما كدام است و الاّ همه را بكشيم. عيسى عليه السلام گفت: كيست كه ايثار كند و جان به فداى من كند تا او را به جاى من بكشند؟ يكى گفت از ايشان كه من چنين كنم، و از ميانه برخاست و گفت: عيسى منم. از اين ميانه او را برگرفتند و ديگران را رها كردند. از اين وجه بر ايشان مشتبه شد و ....
و اگر چه در عدد حواريان خلاف كردند، او نيز در آن خلاف كرد كه خداى تعالى شَبَه عيسى بر همه افكند يا بر يكى از ايشان؟
محمد بن اسحاق گفت: جهودان قصد كشتن عيسى كردند. عيسى بگريخت و جايى پنهان شد. يكى از جمله حواريان بود منافق، بيامد و گفت: مرا چه دهى اگر شما را بر عيسى راه نمايم؟ گفتند: سى درم. آن سى درم بستد و ايشان را به آن خانه آورد كه عيسى در آنجا بود و او از پيش در رفت و عيسى را گفت: آمدند تا تو را بكشند. خداى تعالى عيسى را به آسمان برد و شَبَه عيسى بر اين حوارىِ منافق افكند تا جهودان در آمدند. گمان بردند كه عيسى است. او را بگرفتند و بكشتند و بر دار كردند و حديث او قبول نكردند.
جُبّايى گفت: وجه اشتباه آن بود كه جهودان مردى را بگرفتند و بر درختى بلند كردند و كسى را رها نكردند تا گرد او گردد روزگار برآمد و او مُتَغَيّر شد و صورتش نشناس شد و گفتند: اين عيسى است تا بر عوام تلبيس كنند؛ براى آنكه چون ايشان قصد آن خانه كردند كه عيسى در آنجا بود تا او را بگيرند، خداى تعالى او را به آسمان برد. ايشان ترسيدند كه اگر عوام بدانند، رغبت كنند در دين عيسى. مردى را بگرفتند و بر دار كردند. ۱

قتاده روايت كرد از خلاس ۲ بن عمرو [عن] عمار بن ياسر كه رسول عليه السلام گفت: مائده فرود آمد، و بر او نان و گوشت بود و ايشان درخواستند از عيسى. طعامى كه از

1.روض الجنان، ج ۶، ص ۱۷۸ ـ ۱۸۰.

2.خ ل: خلاص: خلاش، همان، ج ۷، ص ۲۱۰.


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
478

عيسى عليه السلام گفت: يا مَعْشَر اليهود! نيك دانسته هستى كه خداى شما را دشمن دارد. ايشان را از گفتار او، خشم آمد. آهنگ او كردند. از ايشان بگريخت و در خانه شد كه در سقف او روزنى بود. خداى تعالى جبرئيل را فرستاد تا عيسى را از آن روزن به آسمان بَرَد. مهتر جهودان كه يهودا بود مردى را فرستاد، نام او ططيانوس.
گفت: در اين خانه شو و عيسى را بكش. او در خانه رفت. مى گرديد، كس را نيافت. زوايا خانه مى جست، كس را نمى يافت. دير بماند آنجا. ايشان گمان بردند كه عيسى با او كارزار مى كند. به يارى او درآمدند. خداى تعالى شَبَه عيسى را بر او افكند تا جهودان درآمدند، پنداشتند كه او عيسى است. او بگرفتند و بكشتند و بر دار كردند؛ چنان كه او گفت: من ططيانوس صاحب شما. ازو قبول نكردند. و وجه اشتباه درين روايت از آنجا بود كه چون او را كشته بودند، گروهى گفتند: اكنون درين خانه عيسى بود و صاحب ما. اگر اينكه ما او را كشتيم، عيسى است، صاحب ما كجا شد؟ و اگر صاحب ماست، عيسى كجا شد؟ و بعضى دگر گفتند: خداى تعالى شَبَه عيسى بر روى ططيانوس افكند دون سائر اندامش و بر اندام ططيانوس ۱ ازين روى [بر ايشان مشتبه شد].
مقاتل گفت: جهودان مردى را بر عيسى موكل كردند تا او را نگاه دارد تا ايشان فرصت جويند به كشتن. جهود با او مى گرديد تا او بر كوهى شد و ايشان مراقبه مى كردند. خداى تعالى فرمود تا عيسى را به آسمان بردند و شَبَه او بر آن مرد افكند. جهودان آمدند، او را يافتند. گمان بردند كه او عيسى است او را بگرفتند و بكشتند و بر دار كردند و چندان كه او گفت: من نه ام، صاحب شماام، از او قبول نكردند.
وَهْب مُنَبَّه گفت: عيسى عليه السلام با هفده مرد حوارى در جاى بود و جهودان گرد آن جايگاه بگرفتند و در آنجا شدند بر آنكه عيسى را بكشتند. خداى تعالى شَبَه عيسى

1.اين نسخه افتادگى دارد به اين شرح: نشانها بود چون او را بكشتند، نگاه كردند به روى با عيسى ماند و به اندام با صاحب ايشان گفتند روى، روى عيسى است و اندام، اندام ططيانوس. روض الجنان، ج ۶، ص ۱۷۹.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    صحفي، سيّد مجتبي
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 137360
صفحه از 592
پرینت  ارسال به