بر همه افكند. جهودان كه آن ديدند، عجب بماندند و گفتند: ما را مسحور بكردى. اگر بگويى كه عيسى از ميان شما كدام است و الاّ همه را بكشيم. عيسى عليه السلام گفت: كيست كه ايثار كند و جان به فداى من كند تا او را به جاى من بكشند؟ يكى گفت از ايشان كه من چنين كنم، و از ميانه برخاست و گفت: عيسى منم. از اين ميانه او را برگرفتند و ديگران را رها كردند. از اين وجه بر ايشان مشتبه شد و ....
و اگر چه در عدد حواريان خلاف كردند، او نيز در آن خلاف كرد كه خداى تعالى شَبَه عيسى بر همه افكند يا بر يكى از ايشان؟
محمد بن اسحاق گفت: جهودان قصد كشتن عيسى كردند. عيسى بگريخت و جايى پنهان شد. يكى از جمله حواريان بود منافق، بيامد و گفت: مرا چه دهى اگر شما را بر عيسى راه نمايم؟ گفتند: سى درم. آن سى درم بستد و ايشان را به آن خانه آورد كه عيسى در آنجا بود و او از پيش در رفت و عيسى را گفت: آمدند تا تو را بكشند. خداى تعالى عيسى را به آسمان برد و شَبَه عيسى بر اين حوارىِ منافق افكند تا جهودان در آمدند. گمان بردند كه عيسى است. او را بگرفتند و بكشتند و بر دار كردند و حديث او قبول نكردند.
جُبّايى گفت: وجه اشتباه آن بود كه جهودان مردى را بگرفتند و بر درختى بلند كردند و كسى را رها نكردند تا گرد او گردد روزگار برآمد و او مُتَغَيّر شد و صورتش نشناس شد و گفتند: اين عيسى است تا بر عوام تلبيس كنند؛ براى آنكه چون ايشان قصد آن خانه كردند كه عيسى در آنجا بود تا او را بگيرند، خداى تعالى او را به آسمان برد. ايشان ترسيدند كه اگر عوام بدانند، رغبت كنند در دين عيسى. مردى را بگرفتند و بر دار كردند. ۱
قتاده روايت كرد از خلاس ۲ بن عمرو [عن] عمار بن ياسر كه رسول عليه السلام گفت: مائده فرود آمد، و بر او نان و گوشت بود و ايشان درخواستند از عيسى. طعامى كه از