481
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3

و دو ماهى كوچك. گفت: بيار. بياورد. عيسى عليه السلام آن نانها پاره كرد و از ماهيان چنان پاره كرد و بر سر آن دعا كرد تا خداى تعالى بر آن بركت كرد و آن نانها درست بكرد. هر پاره نانى شد و هر پاره اى ماهى شد. آنگه عيسى عليه السلام برخاست و به دست خود هر يكى را پاره اى پيش مى نهاد. آنگه گفت: بخوريد به نام خداى. از طعام مى فزود تا به زانوى ايشان برسيد. چندان كه توانستند، بخوردند و پنج زنبيل بماند و حاضر پنج هزار مرد و پسر بودند. شكر خدا بگزاردند و يك بار دگر بخواستند. عيسى عليه السلامدعا كرد. خداى تعالى خوانى بفرستاد، چند نان برو و چند ماهى. عيسى عليه السلام چنان [كرد] كه در اول كرده بودند. ايشان از آن بخوردند و با شهرها و ديهاى خود رفتند و ديگران را خبر دادند باور نداشتند ايشان را و گفتند شما را مسحور كرد و چشمهاى شما خطا ديد. عيسى عليه السلام بر ايشان دعا كرد. خداى تعالى ايشان را مسخ كرد.
قتاده گفت: آن خوان هر بامداد و شبانگاه فرود مى آمد. هر جا كه ايشان بودندى چنانكه مَنّ و سلوى بر قوم موسى.
عطا بن ابى رَباح روايت كرد از سلمان فارسى رحمه الله كه او گفت: و اللّه كه عيسى عليه السلامهيچ چيز را از مَساوى متابعت نكرد، و هرگز هيچ يتيم را باز نزد، و به قهقهه نخنديد، و مگس از روى خود نراند، و از بويهاى كريه بينى نگرفت، و هرگز بازى نكرد، و چون حواريان انا و خوان خواستند، جامه صوف درپوشيد و بگريست و گفت: اللّهمَّ رَبَّنا اَنْزِل عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماء فارْزُقْنا عَلَيْها طَعاماً نَاْكُلُه وَاَنْتَ خَيْرُ الرّازِقين.
خداى تعالى سفره سرخ بفرستاد از ميان دو ابرو. ايشان در او مى نگريدند كه از هوا در مى آمد و پيش ايشان فرود آمد. عيسى عليه السلام بگريست و گفت: بار خدايا! ما را از جمله شاكران كن. خدايا! رحمت كن و مُثله و عقوبت مكن، و جهودان مى نگريدند در او [به] تعجب و بويى شنيدند از او كه از آن خوش تر نبود. عيسى عليه السلامگفت: كسى كه نيكو عمل تر است، بايد كه برخيزد و دستار از روى اين خوان برگيرد. شَمعون صَفا گفت: يا روح اللّه ! تو اولى ترى. عيسى عليه السلام وضوى نماز تازه كرد و نمازى


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
480

آن مى خورند و آن را بُن در نيايد. عيسى عليه السلام گفت اين چنين باشد، مادام تا خيانت نكنيد و پنهان چيزى برنگيريد و ذخيره نكنيد، شرط كردند. چون فرود آمد، روز به شب نرسيد تا خيانت كردند و پنهان كردند و ذخيره نهادند. اسحاق بن عبداللّه گفت: بعضى از آنها بدزديدند و گفتند نبايد كه ديگر فرود نيايد. خداى تعالى ايشان را مسخ كرد.
عبداللّه عباس گفت: عيسى عليه السلام بنى اسرائيل را گفت: سى روز روزه بداريد. آنگه چيزى كه مى خواهيد، بخواهيد. ايشان سى روز روزه داشتند. چون مدت به سر آمد، گفتند: يا روح اللّه ! روزه بداشتيم و گرسنگى برديم و آن كس كه عمل كند، مزدى توقّع كند و ما عملى كرديم توقّع كه از خداى درخواهى تا براى ما خوانى بفرستد از آسمان. عيسى عليه السلام دعا كرد و فرشتگان مى آمدند، خوانى برگرفته و آنجا هفت نان نهاده و هفت ماهى پيشِ عيسى بنهادند. جمله قوم از آن بخوردند [اول ]و آخرشان.
عطاء بن سايب روايت كرد عن زادان و ميسره كه ايشان گفتند: خداى خوانى فرستاد و پيش عيسى بنهاد. آنگه بفرمود تا انواع طعام بر آن بيارند از هر جنسى، مگر نان ۱ و گوشت.
عطا گفت: بَرو گوشت نبود و ماهى. عطية العوفى گفت: بر آنجا ماهى بود بزرگ كه بر آنجا طعم همه چيزى بود. قتاده و عمار گفتند: بر آن خوان از ميوه هاى بهشت بود وَهْب مُنَبّه گفت: بر او نانى چند بود از جو و ماهى چند بود. خداى تعالى به بركت مضاعف مى كرد تا همه قوم از آن بخوردند. كَلبى و مُقاتل گفتند: چون ايشان از عيسى خوان خواستند، خداى تعالى گفت: بفرستم و لكن شرط آن است كه هر كه ايمان نيارد، او را عذابى سخت كنم. عيسى عليه السلام، شَمعون صفا را بخواند و او وصى عيسى بود و او را گفت: به نزديك تو طعامى هست؟ گفت: بلى، شش نان

1.كلمه «نان» در تفسير نيست. روض الجنان، ج ۷، ص ۲۱۱.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    صحفي، سيّد مجتبي
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 137335
صفحه از 592
پرینت  ارسال به