بياورد. ايشان از آن خمر باز خوردند تا مست شدند. چون مست شدند، بُت را سجده كردند و كسى ۱ آنجا رسيد، او را كشتند و با آن زن خلوت كردند. ۲ آخر روز بود كه هر چهار معصيت از ايشان به وجود آمد.
سدّى و مكى ۳ گفتند نماز شام ۴ خواستند به آسمان شوند، نتوانستند و نام خداى فراموش كرده بودند و قوت نداشتند. بدانستند كه اين ۵ از شومى معصيت ايشان است.
به نزديك ادريس پيغامبر ۶ عليه السلام آمدند و گفتند: اى بنده صالح! ما آن عبادت كه آن از آنِ ۷ تو ديديم كه به آسمان مى آوردند، از آنِ كسى ديگر ۸ نديديم. دانيم كه تو را نزديك خداى تعالى ۹ منزلتى عظيم باشد. ما را از خداى تعالى در خواه. ۱۰ ادريس گفت: بار خدايا كه احوال ايشان بر تو پوشيده نيست. حق تعالى گفت: من ايشان را لامحال عذاب خواهم كردن و لكن ايشان را مخيّر كن تا عذاب دنيا مى خواهند ۱۱ يا عذاب آخرت. ايشان عذاب دنيا اختيار كردند.
و علما در كيفيت عذاب ايشان خلاف كردند. عبداللّه مسعود گفت ايشان را ۱۲ به موى سر آويخته اند تا روز ۱۳ قيامت. قَتاده گفت از كمر بست تا بند پاى در بند و قيدند. عثمان بن سَعيد گفت به پاى آويخته اند و به سياط آتشين ۱۴ مى زنند ايشان را.
1.«پيغامبر» ندارد.
2.سجده كردند كسى ايشان را بديد او را بكشتند.
3.كه آخر روز بود هر چهار معصيت كرده بودند.
4.كلبى.
5.كه خواستند كه با آسمان روند.
6.آن.
7.«آن» ندارد.
8.دگر.
9.عزوجل.
10.بخواه.
11.خواهند.
12.«را» ندارد.
13.بروز.
14.آهن.