اصحاب السبت ۱
حق تعالى گفت: «بپرس اى محمد! از اين جهودان مدينه سؤال تقريع و توبيخ نه سؤال استفادت، از احوال آن ديه كه بر كنار دريا بود؛ يعنى احوال مردمان آن ده. نبينى كه گفت: چون روز شنبه تعدى مى كردند».
مفسران خلاف كردند در نام آن شهر. عِكْرِمه گفت: از عبداللّه عباس كه آن شهر اَيْله بود و از ميان مدين بود و طور.
على بن طلحه گفت از عبداللّه عباس كه آن شهرى بود ميان مصر و مَدين بر كنار دريا آن را اَيْله گفتند. ابن زيد گفت: آن ديه را معنى [مُعَىّ] گفتند: ميان مَدين و عَينُونا. و زُهرى گفت: شهر طَبَريّه بود. چون تعدى كردند در شنبه و از فرمان خداى تعالى تجاوز كردند.
چون آمد به ايشان ماهيانشان و آن روز كه شنبه نكردندى، بيامدندى.
همچنين بيازماييم ايشان را به آن فسق كه كردند؛ يعنى تكليف بر ايشان سخت كنيم.
محمد بن الحسن گفت از حسين فضل پرسيدم كه هيچ حلالى مى يابى الاّ بر وجه قُوت به مردم نرسيد و بيامد به ايشان اندك اندك و حرام كرد بر ايشان عام و فايض شد؟ گفت: بلى، قوله: «إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَ يَوْمَ لا يَسْبِتُونَ لا تَأْتِيهِمْ»۲ .
عِكْرمه گفت روزى در نزديك عبداللّه عباس شدم. او را ديدم مصحف در كنار و