هم قصه ايشان است. گفت چون فراموش كردند آنچه ايشان را ياد دادند ـ يعنى اصحاب سبت از عذاب من و از نهى صيد ماهى در روز شنبه ـ برهانيدم آن را كه نهى منكر مى كرد، و ظالمان را بگرفتم به عذابى سخت. ۱
راوى خبر گويد سعيد جبير كه موسى عليه السلام مردى را ديد روز شنبه باكله كه آلت ماهيگيران باشد. بفرمود تا او را بگرفتند و بكشتند و آن به فرمان خداى بوده باشد.
«ياد كن، اى محمد! چون اعلام كرد خداى تو كه ايشان را رنجور و معذب داشت به قتل و سَبى و جَلا و جِزيت و ضمان كرد كه اين عذاب تا قيامت بر آنان بماند و درين وعيد كه ايشان را كرد بشارت مؤمنان بود كه ملت و شرع رسول ما تا قيامت پاينده خواهد بود». آنگه گفت خداى تو: «اى محمد! سريع العقاب است كافران را كه مستحق عقاب باشند و او غفور رحيم است بر مؤمنان كه مستحق رحمت و مغفرت باشند تا او بر ايشان تفضل كند».
آنگه گفت من بنى اسرائيل را مُفرّق بكردم در زمين. اُمَماً جماعاتى. آنگه تفضيل داد آن جماعات را از ايشان. بعضى صالحان و نيكان بودند.
مجاهد و عطا گفتند: صالحان جهودان آنان بودند كه به عيسى عليه السلام و محمد صلى الله عليه و آلهايمان آوردند. كلبى گفت: صالحشان آنان اند كه از وراى جوى اُوداف اند كه ذكر ايشان برفت و از ايشان بعضى فرود اين اند و كم از اين اند؛ يعنى كافران اند و فاسق اند. بيازموديم ايشان را به حسنات؛ يعنى به تندرستى و دست فراخى و بسيار نعمتى و سَيِّئات يعنى قحط و بيمارى و تنگدستى و حِرمان آنچه مانند اين باشد كه از قِبَل خداى تعالى بود تا باشد كه رجوع كنند و با حق آيند و با سَرِ امتثال فرمان او شوند.
حق تعالى گفت: از پس ايشان جماعتى بماندند ناخلف؛ يعنى فرزندان ايشان.