539
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3

هم قصه ايشان است. گفت چون فراموش كردند آنچه ايشان را ياد دادند ـ يعنى اصحاب سبت از عذاب من و از نهى صيد ماهى در روز شنبه ـ برهانيدم آن را كه نهى منكر مى كرد، و ظالمان را بگرفتم به عذابى سخت. ۱
راوى خبر گويد سعيد جبير كه موسى عليه السلام مردى را ديد روز شنبه باكله كه آلت ماهيگيران باشد. بفرمود تا او را بگرفتند و بكشتند و آن به فرمان خداى بوده باشد.
«ياد كن، اى محمد! چون اعلام كرد خداى تو كه ايشان را رنجور و معذب داشت به قتل و سَبى و جَلا و جِزيت و ضمان كرد كه اين عذاب تا قيامت بر آنان بماند و درين وعيد كه ايشان را كرد بشارت مؤمنان بود كه ملت و شرع رسول ما تا قيامت پاينده خواهد بود». آنگه گفت خداى تو: «اى محمد! سريع العقاب است كافران را كه مستحق عقاب باشند و او غفور رحيم است بر مؤمنان كه مستحق رحمت و مغفرت باشند تا او بر ايشان تفضل كند».
آنگه گفت من بنى اسرائيل را مُفرّق بكردم در زمين. اُمَماً جماعاتى. آنگه تفضيل داد آن جماعات را از ايشان. بعضى صالحان و نيكان بودند.
مجاهد و عطا گفتند: صالحان جهودان آنان بودند كه به عيسى عليه السلام و محمد صلى الله عليه و آلهايمان آوردند. كلبى گفت: صالحشان آنان اند كه از وراى جوى اُوداف اند كه ذكر ايشان برفت و از ايشان بعضى فرود اين اند و كم از اين اند؛ يعنى كافران اند و فاسق اند. بيازموديم ايشان را به حسنات؛ يعنى به تندرستى و دست فراخى و بسيار نعمتى و سَيِّئات يعنى قحط و بيمارى و تنگدستى و حِرمان آنچه مانند اين باشد كه از قِبَل خداى تعالى بود تا باشد كه رجوع كنند و با حق آيند و با سَرِ امتثال فرمان او شوند.
حق تعالى گفت: از پس ايشان جماعتى بماندند ناخلف؛ يعنى فرزندان ايشان.

1.روض الجنان، ج ۸، ص ۴۴۹ ـ ۴۵۰.


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
538

قتاده گفت: جوانان بوزينه شدند و پيران خوك. اين مردمان در آن شهر شدند آنان را كه خويشان و آشنايان بودند. ايشان مى شناختند و اينان نمى شناختند. ايشان مى آمدند و روى در اينان مى ماليدند و مى گريستند و اينان مى گفتند نگفتيم شما را كه [مكنى كه] عذاب خداى به شما رسد. ايشان به سر اشارت مى كردند. سه روز همچنان بودند، آنگه بمردند و هر مسخى چنين باشد. ۱
اين تمامى قصه اصحاب السبت است. حق تعالى گفت: ياد كن، اى محمد! چون گفتند گروهى از ايشان ـ يعنى از اصحاب السبت ـ چرا پند مى دهيد قومى را كه خداى تعالى ايشان را هلاك خواهد كردن يا عذاب خواهد كرد ايشان را عذابى سخت. گفتند: اين جماعت واعظان كه امر معروف و نهى منكر مى كردند، باشد كه ايشان ازين معصيت بپرهيزند.
مفسران خلاف كردند كه اين گروه كه اين گفتند كه ايشان نجات يافتند يا نه. هلاك شدند گروهى بر آن اند كه هلاك شدند؛ براى آنكه اين بر سبيل تهكّم گفتند و نهى كردند ناهيان را از نهى منكر و بر ايشان انكار كردند و گروهى گفتند از جمله ناجيان بودند و اين سخن از سَرِ اعتقاد گفتند، و براى آن گفتند كه دانستند كه ايشان بر كفر مُصرّند. و اين قول مواق ظاهر است و بيشتر مفسران بر اين اند. و نيز يمان بن الرّيان گفت: دو گروه نجات يافتند يعنى ناهيان و آنان كه گفتند: لِمَ تعظون.
عِكْرِمه گفت: عبداللّه عباس گفت: كاشكى دانستمى كه خداى با آن گروه سه ديگر چه كرد؟ من گفتم: جُعلتَ فِداك! نبايد كه اين بر تو مشتبه باشد. نبينى كه ايشان كاره اند آن را و مى گويند خداى اينان را عذاب خواهد كرد و اين قول مؤمنان موحّدان باشد و چندان با او مى گفتم كه معلوم شد او را كه ايشان ناجى شدند، حُلّه بياورد و در من پوشيد.

1.روض الجنان، ج ۸، ص ۴۴۲ ـ ۴۴۷.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    صحفي، سيّد مجتبي
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 137729
صفحه از 592
پرینت  ارسال به