اصحاب رس
... و در اصحاب الرّس خلاف كردند مفسران. عبداللّه عباس گفت: جماعتى بودند خداوندانِ چاهها در بيابان. وَهْب مُنَبَّه گفت: رَس نام چاهى است معروف. گروهى آنجا فرود آمده بودند و اصحاب مواشى و چهارپايان بودند و بت پرست بودند. خداوند تعالى شعيب را به ايشان فرستاد و شعيب (صلوات اللّه عليه) بيامد و ايشان را به اسلام دعوت كرد. اجابت نكردند و بر كفر اصرار كردند و شُعيب را ايذا كردند. خداوند تعالى شعيب (عليه الصلوة و السلام) را گفت: من اين كافران را هلاك خواهم كردن. عذر برانگيز با ايشان. شعيب (عليه الصلوة و السلام) انذار كرد ايشان را و مبالغه كرد، التفات نكردند. خداوند تعالى چندان كه پيرامن آن چاه بود كه ايشان فرود آمده بودند، به زمين فرو برد با جمله آنان كه آنجا بودند از آدمى و چهارپايان و مال و آنچه داشتند.
قتاده گفت: رَس نام ديهى است، بقيّه قومِ صالح بودند و رس آن چاه بود كه ايشان در آنجا فرود آمده بودند و آن چاهى است كه خداى تعالى گفت: «وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَقَصْرٍ مَشِيدٍ»۱ .
و سعيد جُبَير و ابن كَلبى گفتند: ايشان را پيغمبرى بود نام حَنْظَلة بن صفوان، و به زمين ايشان كوهى بلند بود كه آن را فسيح گفتند و سيمرغ آنجا مأوا داشت و آن مرغى است كه ازو بزرگ تر مرغ نباشد و همه لونها برو باشد و او را عنقا براى آن