تاجى بر سر نهاده. ايشان سجده كردند او را. اين ولى گفت: اَتَيْنا طَوْعاً اَوْ كَرْهاً بِسْمِ اللّهِ الكَريم. آن شيطان پياده شد در حال و ذليل مى آمد تا پيش او گفت آن ديگران را بيار، و ايشان را نيز بياورد و پيش او ذليل و اسير بايستاد. آن ولى گفت: ديديد كه او اسير و منقاد خداى من است كه به نام خداوند تعالى چگونه ذليل گشت. آنگه گفت: برو ذليل و اسير، او برفت و ايشان ايمان نياوردند. خداوند تعالى بادى بر ايشان گماشت تا همه را با آنچه داشتند از انعام و مواشى و مال و اثاث در دريا ريخت. آن پيغمبر با قوم بيامدند و آنچه توانستند كه بر سراب بود از مالهاى ايشان به غنيمت برگرفتند. اين يك گروه بودند.
و اما اصحاب رسّ ديگر، ايشان جماعتى بودند كه ايشان را جويى بود كه آن را رس خوانند و ايشان را نسبت با آن بود و در ميان ايشان پيغمبران بسيار بودند و هيچ پيغمبر برنخاستى در ميان ايشان، و الاّ او را بكشتندى و اين جويى از ميان آذربايجان و ارمنيه بود و از آن جانب كه آذربايجان بود، آتش پرست بودند و بهرى از ايشان دختران به خانه پرستيدندى و عرض اين جوى ايشان سه فرسنگ بود و در شبانه روزى يك بار ارتفاع كردى؛ چندان كه تا به نيمه كوهها برآمدى و از زمين ايشان به در نشدى. خداوند تعالى در يك ماهى پيغمبر به ايشان فرستاد هر روز يكى؛ همه را بكشتند. خداى تعالى پيغمبرى فرستاد و او را به نصرت مؤيّد كرد و ولىّ را [ولىّ اى] به او بفرستاد مجاهد.
و در بنى اسرائيل دعوت پيغمبران بود[ى] و جهاد به اوليا و پيغمبران به نفسِ خود جهاد نكردى. آن ولىّ بيامد و با ايشان جهاد كرد حق مجاهدت و ايشان با او قتال كردند. حق تعالى ميكائيل را بفرستاد و آن در وقت آن بود كه گندم دانه سخت كرده بود و آن وقتى بود كه گندم به آب محتاج تر بود و آن جوى ايشان را ره به دريا كرد تا آب او در دريا ريخته شد و از بالا چشمها بينباشت و فرشتگان را بفرستاد تا هر