نوح گفت قوم را اگر برگرديد از من و وعظ من نشنويد و پند من نپذيريد من بر اين دعوت كه شما را مى كنم اجر و مزدى [و جُعلى] طمع ندارم اجر مزد و ثواب من بر خداى تعالى است و مرا فرموده اند تا از جمله مسلمانان باشم و متابعت رأى شما نكنم و اگر مرا پاداشتى بودى جز بر خداى تعالى نبود و آنگه خداى تعالى باز نمود كه قوم با او چه كردند و او چه كرد. گفت: قوم او را به دروغ داشتند و باور نداشتند او را، ما او را برهانيديم و آن قوم كه با او در كشتى بودند و ايشان را خليفه كرديم در زمين يعنى بازمانده و قائم مقام آن هلاك شدگان و آن كافران را كه به آيات ما تكذيب كردند و به طوفان غرق كرديم. بنگر تا عاقبت آنان كه ما انذار كرديم ايشان را و ايشان نترسيدند و وعظ قبول نكردند به كجا رسيد از بوار و هلاك. ۱
ما نوح ۲ را به اين فرستاديم كه تقرير توحيد كند و گويد جز خداى را ميپرستيد. آنگاه بر سبيل شفقت گفت: من مى ترسم عذاب روزى مولم به در آرنده يعنى روز قيامت چون شما فرمان خداى را مخالفت مى كنيد، جاى آن است كه در حق شما خائف باشند از عذاب آخرت. گفتند ما تو را نمى بينيم، الاّ آدمى همچون ما و ايشان را مستبدع مى آمد كه آدمى پيغمبر باشد. گفتند از روى خلقت تو را بر خود مزيتى نمى بينم و اينان كه اتباع تواند، ما ايشان را نمى بينيم، الاّ اراذل. ۳
نوح عليه السلام قوم را جواب داد، گفت: نبينيد شما كه اگر من از خداى خود بر حجتى و بينتى و بصيرتى باشم و خدا مرا رحمتى داده باشد از نزديك او و آن نبوت است وليكن آن بر شما پوشيده باشد. ۴
نوح گفت: اى قوم من! بر اين اداى رسالت و دعوت شما با ايمان، از شما مالى طمع ندارم و اجرتى و مزدى نمى خواهم. مزد من و ثواب من جز بر خداى نيست.