59
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3

بدانيد كه اين مرد ديوانه است كشتى مى سازد بر زمين سازد، ۱ اينجا دريا نيست، كشتى بر زمين خشك چگونه خواهد رفتن؟ از اين معنى چيزها مى گفتند. يكى مى گفت، اى نوح پس از آنكه دعوت نبوت مى كردى، درود گرى بيرون آمدى. راوى خبر گويد چون طوفان پديد آمد و آب، عالم بگرفت مردم سر به كوهها نهادند تا آب به بالاى كوهها برفت. زنى بود و كودكى داشت و آن كودك را سخت دوست داشتى و بر او مهربان بود. آن كودك را بر گرفت و بر كوه رفت. چون آب به سينه او برسيد، كودك را بر سر نهاد. چون به نزديك سر او رسيد، كودك را بر داشت. آب در آمد و هر دو را ببرد. رسول عليه السلام گفت: اگر خداى تعالى بر كسى از ايشان رحمت خواستى كردن بر آن رحمت كردى.

على بن زيد بن جذعان روايت كرد عن يوسف بن مهران عن عبداللّه عباس كه يك روز حواريان گفتند عيسى را عليه السلام ما را كسى بايستى كه سفينه نوح ديده بودى تا حكايت آن با ما گفتى. عيسى عليه السلام ايشان را ببرد با پشته خاك آنگاه كفى از آن خاك بر گرفت و گفت دانيد تا اين خاك چيست؟ گفتند: خداى و رسولش عالمتر. گفت اين كعب حام بن نوح است. آن گاه عصا بر خاك زد. گفت: قم باذن اللّه . مردى از آنجا بر خاست و خاك از سر مى فشاند و سر او سپيد بود. عيسى عليه السلام او را گفت: تو نه جوان بودى؛ چون بمردى؟ گفت: بلى، وليكن چون آواز به گوش من آمد كه گفتى: قم باذن اللّه ؛ برخيز به فرمان خداى، گمان بردم كه قيامت است از هول روز قيامت پير گشتم. گفت: مرا حديث سفينه نوح بگو، و گفت: طولش هزار و دويست گز و عرضش ششصد گز بود و سه طبقه داشت. در يك طبقه دواب و وحش بود. و در يك طبقه طيور بودند و در يك طبقه آدميان بودند. چون سرگين چهار پاى بسيار شد و مردم را از آن رنج بسيار مى بود، خداى تعالى او را فرمود تا دنبال پيل برپيخت.

1.خ ل: ساده. روض الجنان، ج ۱۰، ص ۲۶۵.


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
58

اگر خداى خواهد كه شما را غاوى كند. ۱
چه او خداى خداوند و پروردگار شماست و مرجع و مآل شما با اوست.
آنگه حق تعالى گفت: از قِبَلِ من بر نوح وحى كردند كه طمع بردار از ايمان اينان كه بيش از اين كه ايمان آوردند.
در بؤس و سختى رنج مباش به آنچه ايشان مى كنند، چون نوح عليه السلام از ايمان ايشان آيس شد بر ايشان دعا كرد ۲ ... .
آنگه حق تعالى فرمود تو ساز كشتى كن و با من هيچ سخن مگو در باب اين كافران كه ايشان را غرق خواهند كردن ۳ ، بكن كشتى.
و كشتى مى كرد و هر گه كه قومى بر او مى گذشتند از او افسوس داشتندى و استهزا كردندى.
عبداللّه عباس گفت: نوح عليه السلام كشتى به دو سال بكرد و طول كشتى سيصد گز در هوا و از چوب ساج بود و سه طبقه داشت و طبقه اول زيرين سباع و وحوش و هوامّ بود و عرض پنجاه گز و بالايش سى گز و در طبقه مياننين دواب و انعام و بهايم بود و در طبقه بالايين نوح بود عليه السلام و قومى كه با او بودند و چيزى كه ايشان را به كار بود از طعام و شراب.
رسول عليه السلام گفت: نوح در ميان قوم هزار سال كم پنجاه سال مقام كرد و قوم را با خداى تعالى خواند به آخر كار خداى تعالى فرمود تا درختى بكاشت و آن درخت بزرگ شد و سطبر گشت. حق تعالى فرمود او را تا او ببريد و از او كشتى مى ساخت و ايشان بر او مى گذشتند و مى گفتند نوح خانه مى سازد براى زمستان تا سردش نباشد و يكى مى گفت نهانخانه مى سازد و يكى مى گفت انبار خانه مى سازد و مى گفتند تا

1.روض الجنان، ج ۱۰، ص ۲۶۱.

2.همان، ص ۲۶۳.

3.همان، ص ۲۶۴.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    صحفي، سيّد مجتبي
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 138045
صفحه از 592
پرینت  ارسال به