هر دو در دنيا بود، هم غرق و هم آتش. خداى تعالى در ميان آب و آتش پديد آورد و ايشان را به آن آتش بسوخت. گفتند: هر يكى را از يك جانب، آب غرق مى كرد و از يك جانب آتش مى سوزانيد. ۱
بيرون از خداى هيچ يارى و ياورى نيافتند. اين حكايت دعاى نوح است كه كرد بر قومش. گفت: بار خدايا! رها مكن بر پشت زمين از كافران ديّار را؛ چه اگر رها كنى اينان را، بندگانت را گمراه كنند. ۲
محمد بن كعب القرطى [القُرَظى خ ل] و مقاتل و عطيه و ربيع و ابن زيد گفتند: كه نوح عليه السلام اين دعا آنگه بريشان كرد كه خداى تعالى ارحام زنان ايشان را عقيم كرد و اصلاب مردان ايشان را خشك كرد. پيش از عذاب به چهل سال و گفتند به هفتاد سال. و نوح را خبر دادند كه اينان ايمان نياوردند و از نسل اينان كس نباشد كه ايمان آرد. آنگه نوح دعا كرد و خداى تعالى دعاى او در ايشان اجابت كرد و ايشان را هلاك كرد و در ميان ايشان كودكى نبود. ابوالعاليه و حسن گفتند: اگر در ميان ايشان اطفال بودندى آن الم بريشان عذاب نبودى. بعضى ديگر گفتند: اول اطفال را از ميان ايشان به مرگ ببرد. آنگه عذاب فرستاد ايشان را نه بين [نبينى] كه در ديگر آيه گفت «وَ قَوْمَ نُوحٍ لَمّا كَذَّبُوا الرُّسُلَ أَغْرَقْناهُمْ»۳ و معلوم است كه كودكان تكذيب انبيا نكردند. آنگه دعاى خير كرد خود را و قوم خود را، گفت: بار خدايا! بيامرز مرا و مادر و پدر مرا و هر كس را كه در خانه من است و مؤمن باشد و جمله مؤمنان را از مردان و زنان و ميفزاى اين كافران را الاّ دمار و هلاك. ۴