71
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3

رمانى و زجاج گفتند: آنكه كوتاه ترين ايشان بود، شصت گز بودند كه مردى از ايشان بيامدى و دست در دهن [رَعنِ] كوه زدى و به قوت بجنبانيدى و سنگ از كوه بكندى.
عبداللّه عباس گفت: هر يكى هشتاد گز بودند. ابوحمزه ثمالى گفت: هفتاد گز. مقاتل گفت: دوازده گز. وهب گفت: سر هر يكى از ايشان بر مثال قبه اى بود و به شكلى بود كه در چشم خانه و بينى دره و استخوان سرهاى ايشان سباع خانه ساختندى و بچه زادندى. ياد كنيد نعمتهاى خداى تعالى تا همانا ظفر يابند و بقا و زندگانى و به ثواب خداى برسيد و نعيم دايم.
ايشان بر سبيل انكار و تعجب گفتند: تو بيامده اى ۱ به ما تا ما خداى را پرستيم و آنچه پدران ما پرستيدندى از بتان رها كنيم. بيار آنچه ما را وعده مى دهى از عذاب اگر راست مى گويى. و اين براى آن گفتند، هيچ گونه اعتقاد نكرده بودند كه او راست مى گويد يا آن را اصلى هست.
هود عليه السلام جواب داد ايشان را گفت:
واقع شد و بيفتاد و واجب شد بر شما از خداى شما عذابى و خشمى و مراد آن است كه عذاب نزديك شد و سايه بر شما افكند. پس نماند ميان شما و نزول عذاب. ۲
با من جدل مى كنيد در نامهايى كه شما نهاديد؛ يعنى خالى و فارغ از معنى جز نام كه شما نهاديد به زور بر اين بتان هيچ نيست دگر. از معنى الهيت و استحقاق عبادت چيزى نيست در ايشان. ۳
خداى تعالى به آن حجتى و بينتى نفرستاد كه دليل صحت آن كند. انتظار و توقع

1.روض الجنان، ج ۸، ص ۲۵۰.

2.در متن نسخه «بيامده» ضبط شده.

3.همان، ص ۲۵۴.


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
70

هود ۱

بفرستاديم به عاد برادر ايشان در نسب، هود را عليه السلام. ۲
محمد بن اسحاق گفت: هو، هود بن سلفخ بن ارفحشد ۳ بن سام بن نوح. گفت: اى قوم من! خداى را پرستيد كه شما را جز او خدايى نيست. از وى نمى ترسيد و هود بر حقيقت برادر ايشان نبود، نه از مادر و نه از پدر انما از قبيله ايشان بود، قربت نسب داشت خداى تعالى به هم نسبى او را برادر ايشان خواند و برادر دين نبود به اتفاق. و على هذا حُمِلَ قول اميرالمؤمنين عليه السلام في اَهلِ الجَمَل و صِفّينَ و نَهرَوان: اِخوانُنا بَغوا عَلَينا. يعنى اخواننا فى النَّسَب. گفتند: آن رؤسا و اشرافِ قوم او از كافران ما تو را در سفاهت مى بينيم.
هود عليه السلام جواب داد گفت: مرا سفاهتى نيست و خفت حلمى و ليكن من رسولم از خداى جهانيان به شما. پيغامها خداى تعالى به شما مى رسانم و مى گزارم و من شما را نصيحت كننده ام امين و استوار بر اداى رسالت.
كلبى گفت: عجب مى داريد كه مردى از شما به شما آيد با ذكرى و بيانى و وعظى از خداى تعالى فرود آمده تا شما را به آن بترساند. گفت: ياد كنيد، چون خداى تعالى شما را خليفه كرد از پسِ قوم نوح عليه السلام و بيفزود شما را در خلق و آفرينش بسطت و گستردگى. بعضى گفتند فرق خواست و بعضى گفتند طول قامت خواست.

1.متن اين داستان از روى نسخه خطى شماره ۱۳۰ تفسير ابوالفتوح رازى متعلق به كتابخانه آستان قدس رضوى فراهم آمد.

2.روض الجنان، ج ۸، ص ۲۵۰.

3.خ ل: ارفخشد. همان.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    صحفي، سيّد مجتبي
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 137453
صفحه از 592
پرینت  ارسال به