77
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3

بركنده و بر آن صحرا بيفكند. چنان كه حق تعالى گفت: «كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِيَةٍ»۱ تا از ايشان كس نماند الا خَلَجان بيامد و پناه با جانب كوهى داد و اين بيت ها گفت:

لَم يَبْقَ اِلاّ الخَلَجانُ نَفسُهما لَكَ من يَومٍ دهانى اَمْسُهُ
بثابتِ الوَطى ءِ لشديدٍ وَطْسُهُلَو لَم يَجِئنى جئتُهُ اَحُسُّه
هود عليه السلام بيامد و گفت: ويحك يا خَلجانُ أَسلِمْ تَسليم. اسلام آر تا سلامت يابى. گفت: اگر اسلام آرم، خداى تو ما را چه دهد؟ گفت: بهشت. گفت: اينان كه اند كه من ايشان را در برابر مى بينم. پندارى كه اشتران بختى اند. گفت: آن فرشتگان خداى من اند. گفت: اگر من اسلام آرم خداى تو قصاص قوم من از ايشان باز خواهد و انتقام كشد براى من؟ گفت: ويحك، هيچ پادشاه را ديدى كه از لشكر خود انتقام كشد؟ گفت: اگر نيز بكند هم خشنود نشوم. باد در آمد و او را بربود و بر آن كوه زد و پاره پاره كرد و به اصحاب خود لاحق شد.
ابو اُمامةَ الباهِلىّ روايت كند كه گروهى از اين امت همه شب مقام كنند بر طعام و شراب و لهو در روز آيند خوك و بوزينه گشته. خداى تعالى ايشان را خسف كند و به زمين فرو برد و باد عقيم كه عاد را هلاك كرد بر ايشان گمارد به آنكه خمر خواره و رباخواره باشند و زنان مطرب دارند و جامه اى پوشند و رَحِم ببرند و از عاد كس نماند، الاّ آن گروه كه به مكه بودند از مكه بيرون آمدند و با نزديك معاوية بن بكر آمدند و مردى برسيد بر شترى نشسته در شب سيوم [سيم] از هلاك عاد و خبر داد ايشان را به هلاك عاد و هلاك ايشان. گفتند: هود را كجا رها كردى؟ گفت: به ساحل دريا. ايشان را شكى پديد آمد در گفت او. هزيله بنت بكر گفت: صَدَقَ ربّ مكة. مَرْثَد بن سعد را و لقمان عاد و قيل بن عير [عنز] را گفتند: چون به مكه دعا كردند و گفتند: بار خدايا! ما را آرزويى هست، بده. منادى ايشان را ندا كرد كه خداى دعاى شما را اجابت كرد. اكنون حاجت بخواهيد و آرزوى خود بگوييد.
اما مرثد بن سعد گفت: اللهم اَعْطِنى بِرّاً و صدقاً؛ بار خدايا مرا برى و صدقى بده.

1.حاقه (۶۹): آيه ۷ .


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
76

فرمود كه برو تا قوم هود را هلاك كنى يعنى عاد را. خازنان باد گفتند: بار خدايا! از اين باد عقيم، چه مقدار بيرون كنيم؟ حق تعالى گفت: بر سبيل امتحان چندانى كه بيينى گاوى برود. گفتند: بار خدايا! تو عالم ترى و دانى كه ما طاقت آن نداريم و آن نگاه نتوانيم داشت و عالم خراب كند. حق تعالى گفت: چندان كه به انگشترى برود، آن مقدار از باد عقيم رها كردند، هفت شب و هفت روز پياپى بر ايشان مسخر شد؛ چنان كه فرمود: «سَخَّرَها عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيالٍ وَ ثَمانِيَةَ أَيّامٍ حُسُوماً فَتَرَى الْقَوْمَ فِيها صَرْعى»۱ . بر هر كه گذر كرد آن را هلاك كرد به مردان و شتران ايشان بگذشتى يا بار گران گرفتى و ايشان را در هوا بردى و بين السماء و الارض بينداختى و پستى كردى. چون ديدند در خانها رفتند و درها ببستند. باد در آمدى و در و ديوار خانه خراب كردى و ايشان را برگرفتى و در هوا بردى و بينداختى و پستى كردى. ۲ در چاهها شدند و بنشستند. باد در چاه رفتى و ايشان را از چاه بر آوردى و بر زمين زدى و پست كردى و هود عليه السلام و قومش به صحرا آمدند و حظيره اى ساختند از كِله، آن باد كه به ايشان رسيدى نرم شدى و نسيمى گشتى با راحت و چون به عاد رسيدى، چنان سخت شدى كه شتر با هودج و مردم در [او] نشسته بر گرفتى و بر هوا بردى و بر زمين زدى و هلاك كردى. چون خداى تعالى ايشان را هلاك كرده بود، مرغان سياه را بفرستاد تا ايشان را بر گرفتند و در دريا انداختند.
ابن كيسان گفت: چون خداى تعالى باد عقيم بفرستاد به عاد، هفت مرد به قوت كه از ايشان به قوت تر نبود و مهتر ايشان مردى بود نام حلحان. گفت: بياييد تا به كنار وادى رويم و اين باد را رد كنيم و باز گردانيم. به كنار وادى آمدند. بادى در آمد و يك يك را بر هوا مى برد و بر زمين مى زد و خرد مى كرد. درختان عظيم قديم را از بن و بيخ بر مى كند و سراها و خان و مانشان ويران كرد و ايشان را چون درختان خرما

1.حاقه (۶۹): آيه ۷.

2.خ ل: پست كردى. روض الجنان، ج ۸، ص ۲۶۱.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    صحفي، سيّد مجتبي
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 137450
صفحه از 592
پرینت  ارسال به