مى دانيم كه در نوشتن تاريخ، تنها صداقت و امانت و اطلاعات كافى نيست؛ بلكه براى تنظيم آن هنرى هم لازم است؛ يعنى مورخ بايد بتواند با انشائى روان و ساده و مؤثر، گذشته تاريك را پيش چشم آيندگان مجسم و محسوس سازد.
شيخ در تنظيم اين تفسير بزرگ و انشاى داستانهاى قرآن، كه معرّف هنر و نشانه قدرت اوست، توفيق يافته است كه با عبارات ساده و روان فارسى قصص قرآنى را بيان كند و در اين نيت كوشيده است تا كلمات و تعبيرات را به جاى خويش بنشاند و كتاب را براى فارسى زبانان فاضل و هم براى فارسى دانان كم مايه بسازد و بپردازد و از آرايش سخن آن چنان كه مُخلّ معنى و سبب فراموشى مقصود است، بپرهيزد و آيات براعت و فصاحت و بلاغت را در سادگى و روانى و زيبايى انشاى خود نشان بدهد، بى آنكه چون ديگر همزمانهاى خويش به تكلّف و تصنّع در نثر دست يازد و خود نمايى را در فن سخن شناسى و سخنورى به گونه اى ديگر ارائه نمايد.
از اين رو، مطالعه و مداقّه تاريخ پر هيجان پيشوايان حق از روى نوشته نويسنده پارسى گوى نغز گفتارى چون ابوالفتوح در خور توجه است كه وى با اصالت و شيوايى نثر و با زبانى گشاده و ديدى فراخ به گزارش سر گذشت حيرت انگيز فرستادگان خدا پرداخته است.
راست است كه شيخ تفسير خود را تنها براى به وجود آوردن يك اثر تاريخى تصنيف نكرده، اما چون اين كار را در خلال تفسير پيش گرفته، بر آن شده است كه در شرح داستانها گرد زوايا و خبايا بگردد و تا آنجا كه مقدور باشد، از تفصيل احوال انبياى گذشته و اوضاع عصر اسلامى چيزى فروگذار نكند و الحق از عهده اين مهم نيز به خوبى بر آمده است. بنا بر آنچه گفته شد، تفسير ابوالفتوح از نظر احتواى بر تاريخ و قصص انبياى عظام در خور اهميت و شايسته تحقيق و تتبّع بوده است.
اين تفسير ارجمند مشتمل است بر تاريخ آفرينش جهان خلقت آدم، نخستين آفريده و فرستاده خدا تا رويدادها و حوادث عصر پيغمبر بزرگ اسلام