93
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3

روز ممتع و برخوردار باشيد؛ يعنى بيش از سه روز شما را زندگى نباشد. اين وعده است، نه دروغ.
چون فرمان ما بيامد و موجب هلاك ايشان از طغيان و عصيان به غايت رسيد و شتر را بكشتند، ما صالح را گفتيم از ميان اينان برو و نيز آن مؤمنان را كه با او بودند خلاص و نجات داديم ايشان را به رحمت خود برهانيديم ايشان را از خزى و نكال و هلاك آن روز؛ كه خداى تو قوى و قادر و قاهر است و عزيز و غالب كس او با غلبه نتواند كردن.
آنگه بيان كرد كه ايشان چگونه هلاك كرد. چون گفت: بگرفت ايشان را صيحه و آن آوازى عظيم باشد خارج از دهان حيوانى. گفتند: جبرئيل عليه السلام بانگ بر ايشان زد [يك] بانگ در آخر شب همه بر جاى بمردند. چون سينه بر زمين نهد تا چنان شدند كه پنداشتى نبودند و وجود و مقام تصرف ايشان در آنجا و آمد و شُدِ ايشان در آنجا نبود خود. [آنگه گفت:] نه به ظلم رفت به ايشان؛ چه ايشان در خداى خود كافر شدند و هلاك باد ثمود را! ۱

1.روض الجنان، ج ۱۰، ص ۲۹۴ ـ ۲۹۷.


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
92

بودند، متردد شدد، شك پديد آمد ايشان را؛ يعنى شكى كه تهمت مى افكنند ما را در كار تو.
صالح عليه السلام جواب داد ايشان را و گفت: اى قوم! ببينيد؟ يعنى چه گوييد و چه رأى بينيد؟ چه گويى اگر من صادقم در اين دعوى و تو مرا تكذيب مى كنى، نه مستحق ملامت باشى؟ اگر چنان كه من بر بيّنت و حجت و برهان باشم از خداى خود و خداى تعالى مرا از نزديك خود رحمتى داده است؛ يعنى نبوت و پيغمبرى.
اگر چنان من بر حق باشم و اين نبوت من از جهت خداى است (جل جلاله) آنگه من درو عاصى شوم براى شما و نگاه داشت جانب شما و اين رسالت را ادا بكنم. ۱ كيست كه او مرا از خداى با پناه گيرد و يارى كند؟ اگر شما مرا نيفزايى جز خسارت و زيانكارى به اين حجت كه شما داريد از اقتدا به پدران و در دين به تقليد طريقه ايشان سپردن. معنى آن است كه شما بيفزاييد مرا مگر نسبت من شما را با خسار؛ يعنى من اگر فرمان خداى را رها كنم و فرمان شما برم، در دست من فردا هم اين ماند كه شما را خاسر خوانم به آنچه مرا گفته باشيد. آنگه در آمد و حديث ناقه گفت: پس از آنكه ايشان اقتراح كردند و درخواستند و گفتند ما را ناقه اى بايد از اين كوه بر آن صفت و بر اين شكل؛ چنان كه قصه او در سورة الاعراف برفت. گفت: اين ناقه خداست. ۲
اين شترى است خداى را و آيتى و معجزه اى شما را. رها كنيد اين شتر را تا در زمين خداى مى خورد و مى چرد از آب و گياهى كه خداى تعالى مباح كرده است و آن را دست دراز مكنيد به بدى و رنج مرسانيد به او از پى بكردن و كشتن و رنجه داشتن كه پس بگيرد شما را عذابى نزديك. به اين التفات نكردند و اين امر را امتثال نكردند؛ بكشتند اين شتر را، پى بكردند اين شتر را. صالح گفت در سراهايتان سه

1.خ ل: نكنم.

2.روض الجنان، ج ۱۰، ص ۲۹۱ ـ ۲۹۴.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    صحفي، سيّد مجتبي
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 137553
صفحه از 592
پرینت  ارسال به