171
شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج13

ايشان روايت كرده و اوست صاحب كتاب «خطب أميرالمؤمنين عليه السلام » و كتاب «يوم و ليله» و اوست كه دين خود را بر امام زمانش حضرت هادى عليه السلام عرض كرد و حضرت تصديق او نمود و فرمود:
يا أبَاالقاسِم، هذا وَ اللّهِ دينُ اللّه الَّذي ارْتَضاهُ لِعِبادِهِ. فَاَثْبِتْ عَلَيهِ، ثَبَّتَكَ اللّهُ بِالْقَولِ الثّابِتِ فِي الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ. اى اباالقاسم، اين به خدا قسم دين خدا است كه براى بندگانش پسنديده، پس بر آن ثابت باش. خدا تو را ثابت بدارد به گفتار ثابت در دنيا و آخرت.
و صاحب بن عبّاد رساله مختصر در احوال آن جناب نوشته كه شيخ ما مرحوم ثقة الاسلام نورى در خاتمه مستدرك آن را نقل فرموده و در آنجا و در رجال شيخ نجاشى است كه حضرت عبدالعظيم از سلطان زمان خويش ترسيد و گريخت و در شهرها گردش مى كرد به عنوان آن كه قاصد و پيك است تا به رى آمد و مخفى شد در ساربانان. و به روايت نجاشى در سردابى در خانه مردى از شيعيان در سكّة الموالى و در آنجا عبادت خدا مى كرد و روزها رُوزه مى داشت و شب ها به نماز مى ايستاد و پنهان بيرون مى آمد و زيارت مى كرد قبرى را كه در مقابل قبر اوست و راه در ميان است و مى گفت اين قبر مردى از فرزندان حضرت امام موسى عليه السلام است و پيوسته در آنجا مى بود و يك و دو از شيعه خبر مى شدند از احوال او تا آن كه اكثر مردم رى او را شناختند، پس شخصى از شيعه حضرت رسالت پناه را در خواب ديد كه فرمود مردى از فرزندان مرا از سكّة الموالى برخواهند داشت و مدفون خواهند كرد نزد درخت سيب در باغ عبدالجبّار بن عبدالوهّاب و اشاره فرمود به همان مكان كه در آنجا مدفون شد، پس آن شخص رفت كه آن درخت و مكان را از صاحب باغ بخرد، صاحب باغ گفت كه از براى چه مى خرى اين درخت و جاى آن را؟ آن شخص خواب خود را نقل كرد. صاحب باغ گفت من نيز چنين خواب ديده ام و موضع اين درخت را با جميع باغ


شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج13
170

است از آن رُطب تازه. پس وقتى كه اينها واقع شد از حج كردن ممنوع مى شويد و ميوه ها كم مى شود و خشكسالى در شهرها پديد آيد و مبتلا مى شويد به گرانى نرخ ها و ستم كردن سلطان، و فاش شود در ميان شما ظلم و ستم يا بلا و وَبا و گرسنگى و رو آورد به شما فتنه ها از جميع آفاق، پس واى بر شما! اى اهل عراق! هنگامى كه بيايد به سوى شما رايت ها و علَم ها از خراسان و واى بر اهل رى از ترك و واى بر اهل عراق از اهل رى و واى بر ايشان از ثط! سدير گفت: گفتم اى مولاى من «ثط» كيست؟ فرمود: قومى هستند كه گوش هاى ايشان مانند گوش هاى موش است از كوچكى، لباس ايشان آهن است، كلام ايشان مانند كلام شياطين است، كوچك حدقه هستند، اَمْرَد و بى مو هستند. پناه ببريد به خدا از شرّ ايشان، ايشانند كه گشوده مى شود بر دستشان دين و مى باشند سبب امر ما، به اين معنى كه ايشان مقدّمه ظهور مى باشند. ۱۲

65 ـ مفاتيح الجنان، شيخ عباس قمى (1359ق)

دويّم امام زاده لازم التّعظيم جناب شاهزاده عبدالعظيم كه نسب شريفش به چهار واسطه به سبط جليل حضرت خير الورى امام حسن مجتبى عليه السلام منتهى مى شود بدين طريق: عبدالعظيم بن عبداللّه بن على بن الحسن بن زيد بن الحسن بن عليّ بن ابى طالب عليهم السلام، و قبر شريفش در رى معلوم و مشهور و ملاذ و معاذ عامه مخلوق است و علوّ مقام و جلالت شأن آن حضرت اظهر من الشّمس است، چه آن جناب به علاوه آن كه از دودمان حضرت خاتم النّبيّين صلى الله عليه و آله است از اكابر محدّثين و اعاظم علماء و زهّاد و عبّاد و صاحب ورع و تقوى است و از اصحاب حضرت جواد و حضرت هادى عليهماالسلام است و نهايت توسّل و انقطاع به خدمت ايشان داشته و أحاديث بسيار از

1.«بحار الانوار» ۴۷/۱۲۲.

2.منتهى الآمال، ج ۲، ص ۲۷۳ ـ ۲۷۴، چاپ انتشارات مؤمنين، تصحيح صادق حسن زاده مراغه اى.

  • نام منبع :
    شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج13
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 135315
صفحه از 393
پرینت  ارسال به