179
شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج13

اللهم اجعلنا منهم و من اتباعهم رحمهم اللّه تعالى.
به روايتى حضرت عبدالعظيم در شهر رى به هدايت و بيان حلال و حرام مردم اشتغال داشته و در محله سكة الشافعيه مرجعيت تام داشته است.
و به روايت ديگر آن بزرگوار مخفى زندگانى مى كرده و در شب هاى تاريك از مخفى گاه خود كه مى گويند سردابى بوده خارج مى شده و قبر امام زاده حمزه را زيارت مى كرده است. در خبر مذكور نام امام زاده حمزه ذكر نشده و مقيد به يكى از اولاد حضرت امام موسى كاظم عليه السلام است ولى در قضيه تشرف مرحوم سيد مهدى قزوينى در شهر حله كه معاصر و نزديك به دوره علامه بحرالعلوم زندگانى مى كرده در مذاكره و عرايض سيد مهدى با امام عصر عجل اللّه تعالى فرجه، نام امام زاده ذكر شده و امام ترديد نفرموده اند.
بدين ترتيب كه قبر امام زاده حمزه بن قاسم كه از اولاد حضرت ابوالفضل العباس است در نواحى حله واقع شده و سيد مهدى براى تبليغ مذهب شيعه اماميه به عشاير رفته و مردم صحرانشين به او گفته اند كه قبر حمزة بن كاظم عليه السلام در اين قريه است و از سيد مهدى خواسته اند كه امام زاده را زيارت نمايد ولى سيد مى گويد كه قبر امام زاده حمزة بن كاظم در شهر رى است و من از زيارت اين قبر كه نمى دانم متعلق به كى است خوددارى دارم، و همان شب بعد از فراغ از تهجد كه انتظار طلوع صبح صادق را داشته تا نماز صبح را بخواند سيدى كه تصور شده از زارعين و ملاكين آنجاست وارد و بعد از سلام مؤاخذه مى كند كه چرا قبر امام زاده را زيارت نكردى.
سيد مهدى مى گويد براى اين كه به من گفتند اين قبر مرقد امام زاده حمزة بن كاظم است و من مى دانم كه قبر امام زاده مزبور در شهر رى است.
سيد ناشناس كه غير از امام عصر كس ديگرى نبوده مى فرمايد: اين قبر مرقد حمزة بن قاسم است كه از محدثين بنام و فرزند چهارم حضرت ابوالفضل بن اميرالمؤمنين عليه السلام است كه شما در همين سفر كتب او را همراه داريد.
سيد مهدى متوجه نشده كه به چه دليل اين سيد ملاك و زارع از محفظه كتب


شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج13
178

ابى طالب عليهم السلامرا به جانشينى خود تعيين نموده است و در اثر اين عقيده خود را صاحبان امر دانسته و هر يك از هر گوشه و كنار كشورهاى اسلامى طلوع و كر و فرى كرده و بالأخره جان شيرين خود را از دست مى دادند و به امر امام عصر كه آنان را امر به صبر و تقيه مى فرمودند توجهى نداشتند و درنتيجه رويه آنان موجب قتل و اسارت و حبس و زجر ساير سادات مى شد، زيرا بنى عباس كه كاملاً مسلط بر اوضاع و قوى شده بودند براى فرار از مخالفت احتمالى تمام فاطميين را مورد غضب خود قرار مى دادند و مختصر نتيجه اى از خروج و شهادت آنان كه به نام امر به معروف و نهى از منكر قيام كرده بودند حاصل نمى شد و هرچه به طور مخفى و علنى ائمه عصر به آنان مى فرمودند كه خود پيغمبر اسلام از تسلط اين جباران خبر داده و اولاد خود را امر به صبر و شكيبايى فرموده و تصريح نموده كه تا زمان ظهور قائم آل محمد صلى الله عليه و آله اهل بيت طهارت به خلافت ظاهرى نخواهند رسيد و رؤياى حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله را بر صعود ۱ و نزول بوزينه گان به منبر خود حكايت مى كردند در آنان مؤثر واقع نمى شد.
اما حضرت عبدالعظيم با اين كه از شعبه حسنى بود ازائمه عصرخود كاملاً اطاعت مى كرد و به تقيه متمسك بود و به همين جهت از زبان آنان مورد مدح و تجليل زياد واقع شده است تا حدى كه توقف آن سيد جليل را در رى برحسب مأموريت از طرف امام حسن عسكرى عليه السلام مى دانند و باز حضرت عبدالعظيم كسى است كه دين خود را بر امام زمان خود عرضه داشته و مورد تأييد واقع شده است، چنان كه نه نفر ديگر از بزرگان محدثين و روات به نقل كتاب جنت النعيم همين عمل را چه قبل و چه بعد پيروى كرده و مفتخر به گرفتن گواهى از امام زمان خود بر صحت معتقدات خود شده اند.

1.پيغمبر اسلام را روزى در منبر به قدر چند ثانيه خواب گرفت و در عالم رؤيا ديد كه ۸۵ سال بوزينه گان بر منبر او صعود و نزول مى نمايند و جبرئيل وحى آورد كه تعبير اين خواب ۸۵ سال حكومت بنى اميه است. (تنقيح المقال،روضة الاحباب)

  • نام منبع :
    شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج13
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 135419
صفحه از 393
پرینت  ارسال به