اشاره به سادات شهداء ۱ در ايران هم كرده است كه فرد كامل آن همين حضرت و حضرت معصومه در قم و امام زاده احمد در شيراز است، و عده ديگر از بزرگان كه روش عرض دين بر امام را براى دستور به ما معمول داشته اند، خالد بن جرير بجلى و حسن بن زياد و نصر بن حريث و اعين و عمران و زرارة پسران اعين و اباجارود و اسماعيل بن جابر جعفى و صفوان بوده اند.
جهت مسافرت به ايران گويند خلفاء عباسى كه دائما ائمه اسلامى را در زندان ها مقيد و يا در پايتخت خود تحت نظر نگاه مى داشتند و يا شهيد مى نمودند از معاشرين مشهور و باشخصيت آنان نيز خائف بوده و در موقع فرصت به حبس و تبعيد و قتل آنان مى كوشيدند و به همين جهت معتز عباسى ملعون در مقام تعقيب حضرت عبدالعظيم حسنى برآمد و آن حضرت خائفا يترقب در سال 250 هجرى از بلاد عرب به ايران آمده و هويت خود را اظهار نمى فرمود تا در شهر رى نزول اجلال كرده و متوقف گرديد. احتمال داده اند كه قاصد زيارت قبر پسر عم خود حضرت امام رضا عليه السلام بوده كه بعيد به نظر نمى رسد و يا وكيل حضرت امام على النقى بوده و براى تبليغ مذهب شيعه و رسانيدن پيام آن حضرت به شيعيان و وكلاء و نواب آن حضرت بدين مرز و بوم قدم گذارده كه به عقيده نگارنده مانعى ندارد كه مجموع اين امور موردنظر آن حضرت بوده باشد.
نسبت به احاديث و اخبار منقوله از آن حضرت چون از حوصله اين ذريعه كه فهرست وار نوشته شده خارج است و نگارنده نيز صلاحيت تشخيص صحيح از سقيم اخبار را ندارد عذر خواسته و اساسا وارد نمى شوم.
ولى نسبت به رحلت و يا شهادت آن حضرت در سال 252 هجرى حكايت شده