حَمّادَ اِذا اَشكَلَ عَلَيكَ شى ء مِن اَمرِ دينِكَ بِناحِيَتِكَ فاسئَل عَنهُ عَن عَبدالعظيم بن عبداللّه الحسنى وَاقرأهُ مِنّى السّلام. يعنى ابوتراب عبيداللّه بن موسى رويانى گفت اباحمّاد رازى مى گفت در سامره بر حضرت امام علىّ النقى عليه السلام وارد شدم و بعضى از مسائل حلال و حرام سؤال كردم و جواب شنيدم، چون خواستم وداع نمايم، آن بزرگوار فرمود: اى اباحمّاد، اگر بر تو چيزى مشكل شود از امر دين تو در آن حدود سؤال كن از عبدالعظيم بن عبداللّه الحسنى و سلام مرا به او برسان.
اين روايت كاملاً مقام علمى و دانش آن بزرگوار را مى رساند و برهانى قاطع است بر اين كه اقوالش لازم الاتباع است و در دوران زندگى خود خدمت و صحبت سه نفر از ائمه هدى ادراك فرمود، اول ـ حضرت ابوجعفر ثانى امام محمّدتقى عليه السلام ، دوّم ـ حضرت ابوالحسن الثّالث امام على النقى عليه السلام ، سوم ـ حضرت ابامحمّد امام حسن عسگرى عليه السلام و از اين منابع فيض قدسى در مدينه منوّره و سامره استفاده بى پايان فرموده و خدمت اين نفر سيّما حضرت جواد و حضرت هادى نهايت توسّل و تمسّك را دارا بوده و عادتش چنان بوده كه هرگاه وارد مجلس امام عليه السلام مى شد با نهايت ادب و كمال خضوع و تواضع پائين مجلس ايستاده، دستها از عبا بيرون آورده مى گفت: اَلسَّلامُ عَلَيك يَابْنَ رَسولُ اللّه وَرَحمة اللّه و بركاته: امام دهم عليه السلام او را بدين طريق جواب مى فرمود : وعليك السّلام يا اباالقاسم وَرَحمة اللّه و بركاته مرحبا بك الىّ الىّ: يعنى آفرين بر تو باد پيش من آى، پيش من آى. امام عليه السلام او را نزديك خود خوانده و در كنار و پهلوى خود مى نشانده و از احوال او استفسار مى فرموده و مورد نوازش و لطف خود قرار مى داده تا آنجا كه محلّ غبطه و حسد ديگران مى شده.
در بيان كيفيت عرض دين آن حضرت محضر امام دهم در سامره
يكى از بزرگترين چيزهايى كه باعث بزرگوارى و جلالت قدر حضرت عبدالعظيم عليه السلام شده، حديث عرض دين آن حضرت است نزد امام دهم حضرت