247
شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج13

حَمّادَ اِذا اَشكَلَ عَلَيكَ شى ء مِن اَمرِ دينِكَ بِناحِيَتِكَ فاسئَل عَنهُ عَن عَبدالعظيم بن عبداللّه الحسنى وَاقرأهُ مِنّى السّلام. يعنى ابوتراب عبيداللّه بن موسى رويانى گفت اباحمّاد رازى مى گفت در سامره بر حضرت امام علىّ النقى عليه السلام وارد شدم و بعضى از مسائل حلال و حرام سؤال كردم و جواب شنيدم، چون خواستم وداع نمايم، آن بزرگوار فرمود: اى اباحمّاد، اگر بر تو چيزى مشكل شود از امر دين تو در آن حدود سؤال كن از عبدالعظيم بن عبداللّه الحسنى و سلام مرا به او برسان.
اين روايت كاملاً مقام علمى و دانش آن بزرگوار را مى رساند و برهانى قاطع است بر اين كه اقوالش لازم الاتباع است و در دوران زندگى خود خدمت و صحبت سه نفر از ائمه هدى ادراك فرمود، اول ـ حضرت ابوجعفر ثانى امام محمّدتقى عليه السلام ، دوّم ـ حضرت ابوالحسن الثّالث امام على النقى عليه السلام ، سوم ـ حضرت ابامحمّد امام حسن عسگرى عليه السلام و از اين منابع فيض قدسى در مدينه منوّره و سامره استفاده بى پايان فرموده و خدمت اين نفر سيّما حضرت جواد و حضرت هادى نهايت توسّل و تمسّك را دارا بوده و عادتش چنان بوده كه هرگاه وارد مجلس امام عليه السلام مى شد با نهايت ادب و كمال خضوع و تواضع پائين مجلس ايستاده، دستها از عبا بيرون آورده مى گفت: اَلسَّلامُ عَلَيك يَابْنَ رَسولُ اللّه وَرَحمة اللّه و بركاته: امام دهم عليه السلام او را بدين طريق جواب مى فرمود : وعليك السّلام يا اباالقاسم وَرَحمة اللّه و بركاته مرحبا بك الىّ الىّ: يعنى آفرين بر تو باد پيش من آى، پيش من آى. امام عليه السلام او را نزديك خود خوانده و در كنار و پهلوى خود مى نشانده و از احوال او استفسار مى فرموده و مورد نوازش و لطف خود قرار مى داده تا آنجا كه محلّ غبطه و حسد ديگران مى شده.

در بيان كيفيت عرض دين آن حضرت محضر امام دهم در سامره

يكى از بزرگترين چيزهايى كه باعث بزرگوارى و جلالت قدر حضرت عبدالعظيم عليه السلام شده، حديث عرض دين آن حضرت است نزد امام دهم حضرت


شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج13
246

72 ـ امامزادگان معتبر ايران، سيد عزيزاللّه امامت كاشانى (معاصر)

در بيان حالات امامزاده لازم التعظيم شاهزاده عبدالعظيم عليه السلام

يكى از ستارگان درخشان خاندان رسالت و ولايت كه علوّ مقام و جلالت شأنش (اظهر من الشّمس است) حضرت شاهزاده ابوالقاسم عبدالعظيم كه نسب شريفش به چهارده واسطه به سبط اكبر حضرت سيّدالمرسلين صلى الله عليه و آله حضرت امام حسن مجتبى عليه السلام منتهى مى شود به طورى كه فرموده اند آن جناب در مدينه طيّبه اوائل سنه دويست هجرى تقريبا متولد شده و در ميان فرزندان ائمه هدى از چند تن گذشته از همه افضل و اعلا بلكه از اجلاّء السّادات و ساده الأجلاّء بوده و شيخ بزرگوار صدوق او را چنين ستوده: كانَ عَبدالعظيم الحسنى عابدا ورعا مرضيّا. مى گويد حضرت عبدالعظيم شخصى خداپرست و زاهد و پسنديده خدا و رسول و مردم بوده است. و اكثر علماء و بزرگان دين او را ستايش فرموده اند و زمانى كه در مدينه طيّبه وطن اصلى خود بسر مى برد و همچنين در بغداد و سامره و محضر حضرات ائمه هدى مشرّف مى شد به مضمون فرمايش حضرت صادق عليه السلام : «التّقيّة دينى و دين آبائى» تقيّه كردن دين من و دين پدران من است و همچنين: «من لا تقيّة له لا دينَ له» كسى كه تقيّه نداشته باشد دين ندارد، از تقيّه كردن عقائد خود ذرّه ئى كوتاهى نمى فرمود و اين خود يكى از علائم جلالت و بزرگوارى آن سيّد عالى مقام است و از عبادت و سخاوت آن جناب نقل شده كه در مدّت عمر شريفش اغلب روزها را به روزه و شبها را به عبادت و مناجات با حضرت قاضى الحاجات مى گذرانيد و چندين مرتبه تمامى اموال خود را انفاق در راه خدا و چند مرتبه هم با ضعفاء و بيچارگان نصف نمود و از مقامات علم و دانش آن بزرگوار همين اندازه كافى است كه حضرت هادى عليه السلام (امام على النّقى) امر به سؤال كردن از آن جناب مى فرمايد.
در كتاب جنّة النّعيم است: روى ابوتراب الرّويانى قال سمعت اَبا حمّاد الرّازى يقول: دَخَلتُ عَلى علىَّ بن محمّد بسر بن رأى فَسَأَلْتهُ عَنْ اَشياء عَنِ الحَلالِ وَالحَرامِ فَاَجاَبنى فلمّا وَدَّعتُهُ قالَ لى: يا

  • نام منبع :
    شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج13
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 123163
صفحه از 393
پرینت  ارسال به