251
شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج13

علىّ بن ابيطالب. (مؤلف گويد) بدانكه مورّخين را در سبب حركت و مهاجرت شاهزاده عبدالعظيم اختلاف است: بعضى: كه چون از خواصّ اصحاب و كبار محبّين و متقرّبين امام عليه السلام بوده. لذا خليفه وقت (معتز باللّه عبّاسى) نهايت خوف از آن بزرگوار داشته درصدد قتل آن حضرت برآمد و او را تعقيب نمود ناچار به اجازه امام عليه السلام به صوب ايران حركت فرمود به طورى كه هركس از آن حضرت سؤال مى كرد كيستى و از كجا مى آئى؟ اظهار مى داشت نامه رسانم. بعضى ديگر گويند: كه به عزم زيارت مرقد منوّر حضرت رضا عليه السلام از سامره بيرون آمده و متوجّه بلاد خراسان گرديد چون به شهر رى وارد شد مدتى به جهت زيارت مرقد مطهّر حضرت شاهزاده حمزة بن موسى بن جعفر عليهماالسلام توقّف فرمود، در اوّل امر آن جناب مخفى بود و كسى او را نمى شناخت تا آن كه دوستان و شيعيان در خفاء به محضرش مشرّف شده از مقامات آن بزرگوار اطّلاع يافتند. مسائل حرام و حلال را از او سؤال كردند سپس درصدد نگاهدارى آن حضرت برآمدند پس نگذاردند حركت نمايد. جماعتى ديگر گويند: حضرت عبدالعظيم عليه السلام از طرف امام عليه السلام عنوان نيابت وكالت را داشته در تبليغ احكام دين و قوانين سيّدالمرسلين صلى الله عليه و آله و شايد كه هر سه امر سبب و داعى شده باشد به حركت و مهاجرت آن حضرت به ايران.

در بيان وفات حضرت عبدالعظيم عليه السلام و سبب آن

وفات حضرت شاهزاده عبدالعظيم عليه السلام تقريبا بين سنوات (252) الى (255) در رى واقع گرديد و سبب وفات آن حضرت مورد خلاف است، مشهور آن كه مريض شده و از دنيا رحلت فرمود و از شيخ فخرالدّين بن شيخ محمّد على طريحى نجفى صاحب مجمع البحرين نقل شده كه گفته: وَقيلَ ممَّن دفنَ حيّا منَ الطّالبيين عبدالعظيم الحسنى بالرّى و محمّد بن عبداللّه بن الحسن.
و بعضى ديگر برآنند كه آن حضرت را زهر خورانيده و شهيد نموده اند.


شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج13
250

امام زاده واجب التّعظيم عبدالعظيم بن عبداللّه بن على بن الحسين بن زيد بن الحسن بن على بن ابيطالب است و نسب آن حضرت به چهار پشت به حضرت امام حسن مجتبى منتهى مى شود و از اكابر محدثين و اعاظم علماء و زهّاد و عبّاد بوده است و از اصحاب امام محمّدتقى و امام على النقى بوده است و نهايت توسّل و انقطاع به خدمت ايشان داشته است و احاديث بسيار از ايشان روايت كرده است. قبر شريف او در رى معلوم و مشهور است و شيخ نجاشى به سند معتبر از احمد بن محمّد بن خالد برقى روايت كرده است كه حضرت عبدالعظيم از خليفه گريخت و به رى آمد و مخفى شد در سردابى در خانه مردى از شيعيان در سكّة الموالى و در آنجا عبادت خدا مى كرد و روزها روزه مى داشت و شبها به نماز مى ايستاد و پنهان بيرون مى آمد و زيارت مى كرد قبرى را كه در مقابل قبر اوست و راه در ميان است و مى گفت اين قبر مردى از فرزندان حضرت امام موسى كاظم است و پيوسته در آنجا مى بود، يك و دو شيعه خبردار مى شدند از احوال او تا آن كه اكثر مردم رى او را شناختند، پس شخصى از شيعه حضرت رسالت پناه را در خواب ديد كه آن حضرت فرمود مردى از فرزندان مرا از سكة الموالى بر خواهند داشت و مدفون خواهند كرد نزد درخت سيب در باغ عبدالجبّار بن عبدالوهّاب و اشاره فرمود به همان مكان كه در آنجا مدفون شده، پس آن شخص رفت كه آن درخت و آن مكان را از صاحب باغ بخرد، صاحب باغ گفت براى چه مى خواهى اين درخت و اين جاى درخت را؟ آن شخص خواب خود را نقل كرد صاحب باغ گفت كه من نيز چنين خواب ديده ام و موضع اين درخت را با جميع باغ وقف كرده ام بر آن سيّد و ساير شيعيان كه در آنجا مرده هاى خود را دفن كنند، پس عبدالعظيم بيمار شد و به رحمت ايزدى واصل گشت. چون او را برهنه كردند كه غسل بدهند در جيبش رقعه ئى يافتند كه در آنجا نسب شريف خود را نوشته بود كه: منم ابوالقاسم عبدالعظيم پسر عبداللّه پسر على پسر حسن بن زيد بن امام حسن بن

  • نام منبع :
    شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج13
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 135155
صفحه از 393
پرینت  ارسال به