293
شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج13

شهربانو است. سپس اميرالمؤمنين عليه السلام توجّهى به حضرت امام حسين عليه السلام كرده فرمود به زودى فرزندى از وى روزى تو خواهد شد كه بهترينِ روى زمين است. مجلسى(ره) در ذيل دو حديث فوق كه يكى از حضرت رضا عليه السلام و ديگرى از حضرت باقر عليه السلام است اظهار داشته حديث حضرت رضا عليه السلام اقرب به صحّت است زيرا اسيرى فرزندان يزدگرد پس از قتل وى يا بعد از بيچارگى وى بوده و اين موضوع هم در روزگار عثمان اتفاق افتاده گذشته از اين ميلاد باسعادت حضرت سجّاد عليه السلام در روزگار خلافت حضرت مولى عليه السلام و دو سال پيش از شهادت آن حضرت به وقوع پيوسته و جز آن حضرت هم فرزند ديگرى از شهربانو به ظهور نيامده و بعيد است بگوييم حضرت سيّدالشهداء عليه السلام در روزگار عمر با وى ازدواج كرده و پس از بيشتر از بيست سال امام سجّاد عليه السلام از وى متولد شد و مى توان جمع بين دو روايت را بدين ترتيب كرد كه كلمه عمر در روايت امام باقر عليه السلام به جاى عثمان به كار رفته باشد و يا در روزگار عمر اسرايى به دست عرب گرفتار شده كه دختران يزدگرد از آنها نبوده شاه زنان از زنان باشخصيت بوده و او را سيّده زنان كه عربى شاه زنان باشد، مى ناميدند و حضرت سجّاد عليه السلام به وى مى باليده و مى فرموده (انا بن الخيرتين) من فرزند دو تن برگزيده ام، چه آن كه جدّش رسول خدا صلى الله عليه و آله و مادرش دختر يزدجرد شهريار است و ابوالاسود در مدح آن حضرت گفته:

و ان غلاما بين كسرى و هاشملا كرم من نيطت عليه التّمائم
همانا فرزند ارجمندى كه از كسرى و هاشم به وجود آمده بزرگوارترين كسى است كه تعويذهاى چشم زخم بر او آويخته شده است تا از گزند محفوظ بماند.
و حضرت مولى عليه السلام هم گاه گاهى از او سخنانى مى پرسيده و از اين راه وى را مورد توجّه قرار مى داده. شيخ مفيد نقل كرده در يكى از اوقات حضرت مولى عليه السلام از وى پرسيد: آيا از پدرت سخنى به خاطر دارى؟ عرض كرد: آرى، پدرم مى گفت هرگاه


شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج13
292

و بر اثر اهميّتى كه داشته به نام يزدجرد شهرت پيدا كرده و يا بَره دختر نوشجان ايرانى بوده كه به ازدواج حضرت سيّدالشهداء عليه السلام درآمده و نام اين بَره را به شهربانو داده اند.

2 ـ چگونگى اسارت او:

از حديث فوق به دست آمد به وسيله عبداللّه اسير شده. از روايت ديگر استفاده مى شود به وسيله حُريث بن جابر اسير شده و حُريث كسى بوده كه از حضرت امير عليه السلام ولايت مشرق زمين را به عهده داشته و دو دختر يزدگرد را اسير كرد و به نزد حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فرستاده و حضرت يكى را (شهربانو) در اختيار حضرت سيّدالشهداء عليه السلام درآورده و حضرت سجّاد عليه السلام از وى به ظهور رسيد و ديگر را كه به نام مرواريد بوده در اختيار محمّد بن ابى بكر درآورده و قاسم از وى به ظهور رسيده.
از روايت عيون اخبار رضا به دست مى آيد دختر ديگر را به ازدواج حضرت امام حسن عليه السلام درآورده، آرى در اسيرى او شكى نيست ليكن در زمان عمر اين اسارت اتّفاق يا در زمان عثمان و يا در خلافت خود اميرالمؤمنين عليه السلام بوده اختلاف است. از روايت حضرت رضا عليه السلام به دست آمد در زمان عثمان اسير شده. از روايت ديگر به دست مى آيد اسيرى وى در زمان عمر بوده، بدين توضيح از حضرت باقر عليه السلام روايت شده آن گاه كه دختر يزگرد وارد مدينه شد، دختران مدينه به تماشاى او آمدند و موقعى كه وارد مسجد شد، نور صورتش مسجد را درخشان ساخت و هنگامى كه چشمش به عمر افتاد چهره اش را پوشانيد و گفت: «آه روز هرمز تاريك باد» خليفه خشمناك شده گفت اين اسير به من دشنام مى دهد و اراده كرد او را به قتل برساند. اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: حق كشتن او را ندارى و از اين تصميم خوددارى كن و از او بخواه تا هر مردى را كه بخواهد اختيار كند و او را در وجه غنيمتى كه آن مرد را اختيار حساب نما. خليفه وى را مخيّر ساخته شهربانو حضرت سيّدالشهداء عليه السلام را اختيار كرد. اميرالمؤمنين عليه السلام از وى پرسيد: نام تو چيست؟ پاسخ داد: جهاه شاه. فرمود بلكه نام تو

  • نام منبع :
    شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج13
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 135559
صفحه از 393
پرینت  ارسال به