قصيده ديگر در وصف حضرت عبدالعظيم 7 ۱
اى قبله حاجات به ما روح روان بخشروحى كه شناسند ترا پير و جوان بخش
يا رب تو به اين زاده آزاده زهرااز راه كرم جرم همه خلق جهان بخش
بخشيده اى از لطف همه جرم خلايقما را ز ره لطف و كرم چون دگران بخش
تو (عبدعظيمى) عظمت در خور چون تستآگاهيم از قدر خود اى روح روان بخش
تا آن كه دو صد بار كنم جان به فدايتبر من ز ره لطف دو صد بار تو جان بخش
هر پير و جوانى كه چون من بى خبر از تستاز مهر خود ادراك بر آن پير و جوان بخش
امروز در اين ملك تو خضر ره مائىپس توشه ره بر همه راهروان بخش
ويرانه رى را تو يكى گنج نهانىبر ذات خود آگاهيم اى گنج نهان بخش
از حق چو زند بحر عطايت همه دم موجرحمت به روان همه ياران جهان بخش
چون ساقى كوثر به جزا جدّ تو باشدما را تو در آن روز يكى رطل گران بخش
ما دستخوش خواهش نفسيم خدا رااز وسوسه نفس به ما خطّ امان بخش
تا آينه دل شود از مهر تو روشننورى به دل ما به نهان و به عيان بخش
از زشتى كردار مرا شرم حضور استحُسنى به من اى سبط حسن بر دل و جان بخش
بى تاب و توان گشته ام اى زاده زهرا عليهاالسلامكن لطف بر اين دلشده ات تاب و توان بخش
بر خوان عطاى تو مرا چشم اميد استبر من تو از آن سفره احسان لب نان بخش
اى آن كه تويى ساقىّ اسرار الهىما را دو سه جام از مى اسرار نهان بخش
تا از دل و جان مدح و ثناى تو بگويماز بهر خدا «معجزه» را نطق و بيان بخش