روايت عبدالعظيم از امام رضا عليه السلام
علماى رجال او را از اصحاب امام جواد و امام هادى عليهماالسلام نوشته اند و كسى او را از راويان امام رضا عليه السلام نشمرده است، ولى او از امام رضا هم حديثى نقل كرده و شيخ مفيد حديث او را از آن حضرت در كتاب اختصاص آورده است، ممكن است گفته شود كه در آنجا ابوالحسن هادى به ابوالحسن الرضا تغيير پيدا كرده باشد و ناسخى در هنگام كتابت اشتباه كند.
اما اين كه از امام رضا عليه السلام حديث نقل كرده باشد و بدون واسطه از آن جناب حديث نقل كند بعيد نيست، زيرا عبدالعظيم حتى از هشام بن حكم روايت مى كند و هشام در سال 198 در گذشته است. يعنى پنج سال قبل از شهادت امام رضا عليه السلام ، پس او در حال حيات امام رضا مردى جا افتاده بوده كه از هشام روايت كرده و همچنين او راوى حسن بن محبوب و محمد بن ابى عمير هم مى باشد.
هجرت عبدالعظيم از مدينه
در ايام خلافت متوكل عباسى اوضاع و احوال بر آل ابى طالب بسيار سخت شد و عمال و حكام بر آنها تعدى و نجاوز نمودند، از طرف خليفه بخشنامه هايى صادر شد كه در شهرها و ولايات بر آنان سختگيرى كنند، دستور داده شد كه اموال آنان را مصادره نمايند، كارى به آنها ندهند، شهادت آنها را در محاكم قبول نكنند، از ازدواج با آنها خوددارى نمايند، هيچ گونه كمك و مساعدتى به آنها انجام ندهند.
در اين هنگام دنيا بر آنها تنگ شد و سياهى و ظلم و ستم به طرف آنها حمله آورد. حقوق حقه آنها پايمال گرديد، منازل آنان ويران شد و خانه ها غارت گرديد، باغ و مزارع خاندان پيغمبر از آنها گرفته شد، علويان گروه گروه توقيف شدند و به زندان ها افكنده گرديدند، گروهى هم خانه هاى خود را رها كردند و در كوه و بيابان و كويرها آواره شدند و در شكاف كوه ها و دره ها مخفى گرديدند.