11
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج13

روش سياسى و محدوديت هاى امام على عليه السلام در انتخاب كارگزاران

تأمّل در چگونگى زندگانى كارگزاران على عليه السلام و تحليل مواضع آنان و نگريستن به فرجام حيات سياسى آنان ، نكته آموز است و مَنِش سياسى و نيز محدوديت هاى امام على عليه السلام را در انتخاب كارگزاران ، نشان مى دهد .
در اين مجال ، لازم است نكاتى را در اين باره طرح كنيم :
1 . چهره هاى كارآمد و مطمئن در كنار على عليه السلام اندك بودند . از اين رو ، آن گونه كسان ـ كه پيش از اين ، ياد كرديم ـ ، در موارد مختلف به كار گرفته مى شدند . پس از هنگامه صِفّين كه تنى چند از اين كارگزاران نمونه على عليه السلام به شهادت رسيدند ، به واقع ، على عليه السلام تنها شد و اطراف وى از بزرگْ مردان ، خالى گشت . امام عليه السلام تصميم داشت پس از قيس بن سعد ، هاشم بن عُتْبه را به حكومت مصر بگمارد ؛ امّا به رزم آورى چون وى در صفّين ، نياز بود . از اين رو ، محمّد بن ابى بكر را ـ كه جوان و كم تجربه بود ـ فرستاد و چون هاشم در جنگ صفّين به شهادت رسيد ، چاره اى نداشت ، جز اين كه مالك اشتر را با همه نيازى كه به وى در حكومت مركزى داشت ، روانه آن ديار كند .
2 . چهره هاى بسيار موجّه ، امين و صالح ، با پيشينه اى پيراسته از هرگونه ناراستى در ميان ياران على عليه السلام بودند كه چونان استوانه هاى حكومت و بازوان ستبر نظام علوى بايد در كنار حضرت مى ماندند تا امام عليه السلام بتواند در هر آن ، با آنها در مسائل حكومت به رايزنى بپردازد .
عمّار ، صحابى بزرگوار پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و يار و همراه راستين على عليه السلام ، چنين بود . وجود عمّار و دفاع بى دريغ او از على عليه السلام ، ترديدها را مى زدود و بسيارى از كسانى را كه با تبليغ ها و جَوسازى هاى شبكه تبليغاتى شام درباره على عليه السلام متزلزل مى شدند ، استوار مى داشت .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج13
10

عثمان بن حُنَيف ، در رويارويى با فريبگرى جَمَليان ، ميدان را از دست داد و شكست خورد و دستگير شد .
كُمَيل بن زياد ، در رويارويى با هجوم ها و غارتگرى هاى معاويه ، تاب نياورد . از اين رو ، آهنگ «مقابله به مِثْل» كرد و به غارت مناطق شام ، روى آورد كه على عليه السلام او را سرزنش كرد .
3 . كسانى كه باورى استوار نداشتند و از ايمانى ريشه دار ، برخوردار نبودند ، گو اين كه سياستمدارانى بودند اهل تدبير با مديريتى كارآمد . اينان ، از چنگ انداختن بر بيت المال و اسراف و تبذير در آن ، باكى نداشتند . امام عليه السلام از چنين كارگزارانى شكايت داشت و خطاب به آنان مى فرمود :
لَوِ ائْتَمَنْتُ أَحَدَكُم عَلى قَدَحٍ ، لأخَذَ عِلاقَتَهُ!۱اگر كاسه اى به يكى از شما بسپارم ، دسته اش را مى دزدد!
زياد بن ابيه ، از اين گونه كسان است . او به سبب تصرّف هاى ناروا در بيت المال ، اعتراض امام على عليه السلام را عليه خود برانگيخت و پس از شهادت امام عليه السلام به معاويه پيوست و از ارتكاب جنايت ، روى برنتافت .
مُنذِر بن جارود نيز بدان جهت كه در بيت المال ، حيف و ميلْ روا داشته بود ، مورد عتاب امام عليه السلام قرار گرفت .
نُعمان بن عَجْلان ، پس از بذل و بخشش بيت المال به افراد قبيله اش و تصرّفات ناروا به نفع خود ، عتاب على عليه السلام را برانگيخت . آن گاه فرار كرد و به معاويه پيوست .
يزيد بن حجيَّه و مَصْقَلة بن هُبَيره و قَعْقاع بن شور نيز چنين كردند .

1.البداية والنهاية : ج ۷ ص ۳۲۶ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج13
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مسعودی، عبدالهادی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 50995
صفحه از 621
پرینت  ارسال به