۶۳۹۵.رجال الكشّى :عتبة بن ابى سفيان به جُعده گفت : شدّت و صلابتت در جنگ ، برگرفته از دايى ات است [ ، نه از پدرت] .
جعده به او گفت : اگر دايى تو هم مانند دايى من بود ، پدرت را فراموش مى كردى !
۶۳۹۶.وقعة صِفّين :عتبه گفت : اى جعده! به خدا سوگند ، چيزى جز محبّت دايى ات ، تو را به مقابله با ما نياورد ... و جعده گفت : امّا درباره محبّتم به دايى ام ، [ بدان كه] به خدا سوگند ، اگر تو هم دايى اى به مانند او داشتى ، پدرت را از ياد مى بردى .
۶۳۹۷.وقعة صِفّينـ به نقل از اَصبغ بن نُباته ـ: چون على عليه السلام وارد كوفه شد ، به او گفته شد : تو را به كدام كاخ ببريم؟ گفت : مرا به كاخ نابودى و تباهى در نياوريد! پس بر جُعدة بن هُبَيره مَخزومى وارد شد .
۶۳۹۸.المستدرك على الصحيحينـ به نقل از مُصعَب بن عبد اللّه زُبَيرى ـ: جُعْده گفت :
چه كس [ مى تواند] به دايى اش بر من مباهات كند،
در حالى كه دايى من على است ، بخشنده و خردمند؟