۶۳۲۹.وقعة صفّينـ به نقل از اَعمَش ـ: معاويه به ابو ايّوب خالد بن زيد انصارى ، صاحبْ خانه پيامبر خدا ، كه سرورى بزرگ در ميان بزرگان انصار و از پيروان على عليه السلام بود ـ نامه نوشت و به زياد بن سميّه هم كه كارگزار على عليه السلام در بخشى از فارس بود ، نامه نوشت . نامه اش به ابو ايّوب ، يك سطر بيشتر نبود : نوعروس ، شب زفاف [ نخستين شوهر] و نيز نخستين فرزندش را از ياد نمى بَرَد .
پس ابو ايّوب ، منظورش را نفهميد و آن را نزد على عليه السلام آورد و گفت : اى امير مؤمنان! معاويه فرزند [ هند ]جگرخوار و پناهگاه منافقان ، به من نامه اى نوشته است كه معنايش را نفهميدم .
على عليه السلام به او فرمود : «نامه كجاست؟» . ابو ايّوب ، نامه را به ايشان داد .
على عليه السلام نامه را خواند و فرمود : «آرى ؛ اين ، يك ضرب المثل است . منظورش اين است كه همان گونه كه نوعروس ، شب عروسى و نخستين شوهرش را كه به دخترى او پايان داده ، از ياد نمى بَرَد و نيز نخستين فرزندش را كه او را مادر كرده است ، من نيز قتل عثمان را فراموش نمى كنم» .
ر .ك : ج 6 ص 475 (برافراشتن پرچم امان) .