361
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج13

۶۵۳۱.امام على عليه السلامـ در نامه اش به يكى از كارگزارانش ـ: امّا بعد ؛ من تو را در امانتم شريك كردم و تو را نزديك ترين فرد به خود و از خواصّ خود قرار دادم و در نظرم هيچ يك از خاندانم در همكارى و هميارى با من ، چون تو مورد اعتماد نبودند و امانتدار من نمى نمودند .
امّا تو همين كه ديدى روزگار بر پسر عمويت يورش بُرده و دشمن به پيكار او برآمده و امانت مردم (حكومتْ) خوار گشته و اين امّت ، لجاجت كرده و پراكنده گشته اند ، با پسرعمويت نَرد مخالفت باختى و همراه جدايى خواهان ، راه جدايى تاختى و او را با رهاكنندگانش واگذاشتى و چون ديگر خيانتكاران به او خيانت كردى .
پس نه با پسرعمويت هميارى كردى و نه امانت را ادا نمودى . گويى كوششت براى خدا نبود و برهان روشن پروردگارت تو را راه نمى نمود و هدفت نيرنگ زدن به اين امّت بود تا دنيايشان را به چنگ آورى و آنان را در گرفتن سهم خودشان فريب دهى .
چون مجال بيشترى براى خيانت به امّت يافتى ، شتابان بازگشتى و تند برجَستى و تا توانستى از دارايىِ نگاه داشته شده براى بيوه زنان و يتيمان برداشتى ، آن سان كه گرگ تيزتك ، بُز زخم خورده پا شكسته را مى رُبايد . پس با خاطرى آسوده ، آن مال ربوده را به حجاز بردى و خود را در برداشتن آن ، گنهكار ندانستى .
گويى ـ براى جز تو پدر مباد ۱ ـ كه ارث پدر و مادرت را به سوى خانواده ات مى فرستى . سبحان اللّه ! آيا معاد را باور ندارى و از سختگيرى در حساب ، بيم ندارى؟
اى كه نزد ما از خردمندان به شمار مى رفتى! چگونه نوشيدنى و خوردنى را بر خود روا دانستى ، در حالى كه مى دانى حرام مى خورى و حرام مى آشامى؟ و چگونه از مال يتيمان و بينوايان و مؤمنان و مجاهدانى كه خداوندْ اين اموال را نصيب آنان نموده و اين شهرها را با آنان حفظ كرده است ، كنيزكانى مى خرى و زنانى را به همسرى مى گيرى؟
پس ، از خدا بترس . اموال اين قوم را به آنان بازگردان كه بى گمان ، اگر اموال را باز پس ندهى و خدا تو را در دسترس من قرار دهد ، براى كيفر نمودنت ، نزد خدا دليل قاطع دارم ، و با همان شمشيرى تو را مى زنم كه هيچ كس را با آن نزدم ، مگر آن كه رهسپار آتش [ دوزخ] شد .
و به خدا سوگند ، اگر حسن و حسين هم كارى همچون كار تو مى كردند ، با آنان مدارا نمى كردم و به مقصود خود نمى رسيدند و حق را از آنان مى گرفتم و باطلِ به ستم پديدآمده آنان را مى زدودم .
به پروردگار جهانيانْ سوگند كه آنچه تو از اموال مسلمانان برگرفتى ، اگر براى شخص من بود ، شادم نمى نمود كه [ انفاق نكنم و ]براى پس از خود به ارث بگذارم .
پس اندكى تأمّل كن [ و وقتى را به ياد آر] كه به پايان راه رسيده و زير خاك رفته اى و كردارت به تو عرضه شده است ؛ در آن جا كه ستمكار ، فرياد حسرت بر مى كشد و تباه كننده [ عمر] ، آرزوى بازگشت مى كند ، ولى ديگر دير شده و جاى گريز نيست» .

1.اين تعبير ، ترجمه «لا أبا لغيرك» است كه هم براى نكوهش و هم براى ستايش به كار مى رود (ر . ك : بحار الأنوار : ج ۳۳ ص ۵۰۵) .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج13
360

۶۵۳۱.الإمام عليّ عليه السلامـ مِن كِتابٍ لَهُ إلى بَعضِ عُمّالِهِ ـ: أمّا بَعدُ ، فَإِنّي كُنتُ أشرَكتُكَ في أمانَتي ، وجَعَلتُكَ شِعاري وبِطانَتي ، ولَم يَكُن رَجُلٌ مِن أهلي أوثَقَ مِنكَ في نَفسي لِمُواساتي ومُوازَرَتي ، وأداءِ الأَمانَةِ إلَيَّ ، فَلَمّا رَأَيتَ الزَّمانَ عَلَى ابنِ عَمِّكَ قَد كَلِبَ ، وَالعَدُوَّ قَد حَرِبَ ، وأمانَةَ النّاسِ قَد خَزِيَت ، وهذِهِ الاُمَّةَ قَد فَنَكَت ۱ وشَغَرَت ۲ ، قَلَبتَ لِابنِ عَمِّكَ ظَهرَ المِجَنِّ ، فَفارَقتهُ مَعَ المُفارِقينَ ، وخَذَلَتَهُ مَعَ الخاذِلينَ ، وخُنتَهُ مَعَ الخائِنينَ ، فَلاَ ابنَ عَمِّكَ آسَيتَ ، ولَا الأَمانَةَ أدَّيتَ .
وكَأَ نَّكَ لَم تَكُنِ اللّهَ تُريدُ بِجِهادِكَ ، وكَأَ نَّكَ لَم تَكُن عَلى بَيِّنَةٍ مِن رَبِّكَ ، وكَأَ نَّكَ إنَّما كُنتَ تَكيدُ هذِهِ الاُمَّةَ عَن دُنياهُم ، وتَنوي غِرَّتَهُم عَن فَيئِهِم ، فَلَمّا أمكَنَتَكَ الشِّدَّةُ في خِيانَةِ الاُمَّةِ أسرَعتَ الكَرَّةَ ، وعاجَلتَ الوَثبَةَ ، وَاختَطَفتَ ما قَدَرتَ عَلَيهِ مِن أموالِهِمُ المَصونَةِ لِأَرامِلِهِم وأيتامِهِمُ اختِطافُ الذِّئبِ الأَزَلِّ دامِيَةَ المِعزَى الكَسيرَةَ ، فَحَمَلتَهُ إلَى الحِجازِ رَحيبَ الصَّدرِ بِحَملِهِ ، غَيرَ مُتَأَثِّمٍ مِن أخذِهِ ، كَأَ نَّكَ ـ لا أبا لِغَيرِكَ ـ حَدَرتَ إلى أهلِكَ تُراثَكَ مِن أبيكَ واُمِّكَ ، فَسُبحان اللّهِ ! أ ما تُؤمِنُ بِالمَعادِ ؟ أ وَما تَخافُ نِقاشَ الحِسابِ ؟
أيُّهَا المَعدودُ ـ كانَ ـ عِندَنا مِن اُولِي الأَلبابِ ، كَيفَ تُسيغُ شَرابا وطَعاما ، وأنتَ تَعلَمُ أ نَّكَ تَأكُلُ حَراما ، وتَشرَبُ حَراما ، وتَبتاعُ الإِماءَ وَتنكِحُ النِّساءَ مِن أموالِ اليَتامى والمَساكينِ وَالمُؤمِنينَ وَالمُجاهِدينَ ، الَّذينَ أفاءَ اللّهُ عَلَيهِم هذِهِ الأَموالَ ، وأحرَزَ بِهِم هذِهِ البِلادَ ! فَاتَّقِ اللّهَ وَاردُد إلى هؤُلاءِ القَومِ أموالَهُم ، فَإِنَّكَ إن لَم تَفعَل ثُمَّ أمكَنَنِي اللّهُ مِنكَ لَاُعذِرَنَّ إلَى اللّهِ فيكَ ، ولَأَضرِبَنَّكَ بِسَيفِي الَّذي ما ضَرَبتُ بِهِ أحَدا إلّا دَخَلَ النّارَ !
ووَاللّهِ ، لَو أنَّ الحَسَنَ وَالحُسَينَ فَعَلا مِثلَ الَّذي فَعَلتَ ، ما كانَت لَهُما عِندي هَوادَةٌ ، ولا ظَفِرا مِنّي بِإِرادَةٍ ، حَتّى آخُذَ الحَقَّ مِنهُما ، واُزيحَ الباطِلَ عَن مَظلَمَتِهِما ، واُقسِمُ بِاللّهِ رَبِّ العالَمينَ ما يَسُرُّني أنَّ ما أخَذتَهُ مِن أموالِهِم حَلالٌ لي ، أترُكُهُ ميراثا لِمَن بَعدي ، فَضَحِّ رُوَيدا ، فَكَأَ نَّكَ قَد بَلَغتَ المَدى ، ودُفِنتَ تَحتَ الثَّرى ، وعُرضَت عَلَيكَ أعمالُكُ بِالمَحَلِّ الَّذي يُنادِي الظّالِمُ فيهِ بِالحَسرَةِ ، ويَتَمَنَّى المُضَيِّعُ فيهِ الرَّجعَةَ ، ولاتَ حينَ مَناصٍ ! ۳

1.الفَنْك : الكذب ، والتعدّي ، واللَّجاج (لسان العرب : ج ۱ ص ۴۷۹ «فنك») .

2.الشغر : البُعد (النهاية : ج ۲ ص ۴۸۲ «شغر») .

3.نهج البلاغة : الكتاب ۴۱ وراجع ربيع الأبرار : ج ۳ ص ۳۷۵ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج13
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مسعودی، عبدالهادی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 53214
صفحه از 621
پرینت  ارسال به