429
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج13

۶۵۷۲.تاريخ اليعقوبى :چون خبر وفات ابو ذر به عثمان رسيد ، گفت : خداوند ، ابو ذر را رحمت كند!
عمّار گفت : آرى . با همه وجود [ مى گوييم ]خداوند ابو ذر را رحمت كند!
اين [ سخن] بر عثمان ، گران آمد .
همچنين سخنى از عمّار به گوش عثمان رسيد و خواست او را نيز تبعيد كند كه بنى مخزوم به گرد على بن ابى طالب عليه السلام جمع شدند و از او خواستند كه يارى شان كند . على عليه السلام فرمود : «ما نمى گذاريم عثمان ، تصميمش را اجرا كند» .
پس عمّار در خانه اش نشست و سخن بنى مخزوم به گوش عثمان رسيد . [ و از شورش آنها ترسيد ] و از وى دست كشيد .

۶۵۷۳.الكامل فى التاريخ :عمّار بن ياسر [ در صِفّين]، نزد مردم (سپاه على عليه السلام ) آمد و گفت : بار خدايا! تو مى دانى كه من اگر مى دانستم رضايت تو در اين است كه خود را به اين دريا بيفكنم، مى افكندم.
بار خدايا! تو مى دانى كه اگر مى دانستم رضايت تو در اين است كه نوك شمشيرم را بر شكمم بگذارم و سپس چنان بر آن خم شوم كه از پشتم خارج شود ، چنان مى كردم و امروز ، هيچ كارى را نمى شناسم كه چون جهاد با اين فاسقان ، تو را خشنود سازد ، و اگر كارى را مى شناختم كه تو را خشنودتر مى كند ، بى گمان ، آن را انجام مى دادم .
به خدا سوگند ، قومى را مى بينم كه چنان بر شما ضربه مى زنند كه باطلگرايان از آن به ترديد مى افتند و به خدا سوگند ، اگر بر ما ضربه مى زدند و ما را تا زير نخل هاى هَجَر ۱ مى راندند ، باز ترديد نمى كردم كه ما بر حقيم و آنان بر باطل اند .
سپس گفت: چه كسى رضايت خدا، صاحب حقيقى اش، را مى جويد و قصد بازگشت به دارايى و فرزندانش را ندارد؟
گروهى نزد وى آمدند .
گفت : به سوى اين قومِ مدّعىِ خونخواهى عثمان برويم ، كه به خدا سوگند ، خونخواه او نيستند ، بلكه دنيا را مَضمَضه كرده و شيفته آن گشته اند و فهميده اند كه اگر به حقْ گردن نهند ، ميان آنان و آنچه كه در آن غوطه ورند ، جدايى مى اندازد و پيشينه اى هم ندارند كه بدان وسيله ، حقّ اطاعت و ولايت بر مردم بيابند . پس به پيروان خود نيرنگ زدند و گفتند : «امام ما به ستمْ كشته شد» تا بدين گونه ، پادشاه و سلطان شوند . پس به اين جا رسيدند كه مى بينيد ، و اگر اين ادّعا نبود ، دو نفر هم پيرو آنان نمى شدند .
بار خدايا! اگر ما را يارى دهى ، دير زمانى است كه يارى مى دهى ، و اگر كار را به سود آنان كنى ، پس به سبب بدعت هايى كه در ميان بندگانت پديد آورده اند ، عذابى دردناك را براى آنها ذخيره كن .

1.هَجَر ، جايى در جنوب شرق عربستان و بسيار دور از مكّه و مدينه است كه نخلستان هاى انبوه دارد. (م)


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج13
428

۶۵۷۲.تاريخ اليعقوبي :لَمَّا بَلَغَ عُثمانَ وَفاةُ أبي ذَرٍّ ، قالَ : رَحِم اللّهُ أبا ذَرٍّ ! قالَ عَمّارٌ : نَعَم ! رَحِمَ اللّهُ أبا ذَرٍّ مِن كُلِّ أنفُسِنا ، فَغَلُظَ ذلِكَ عَلى عُثمانَ .
وبَلَغَ عُثمانَ عَن عَمّارٍ كَلامٌ ، فَأَرادَ أن يُسَيِّرَهُ أيضا ، فَاجتَمَعَت بَنو مَخزومٍ إلى عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ ، وسَأَلوهُ إعانَتَهُم ، فَقالَ عَلِيٌّ : لا نَدَعُ عُثمانَ ورَأيَهُ . فَجَلَسَ عَمّارٌ في بَيتِهِ ، وبَلَغَ عُثمانَ ما تَكَلَّمَت بِهِ بَنو مَخزومٍ ، فَأَمسَكَ عَنهُ . ۱

۶۵۷۳.الكامل في التاريخـ في ذِكرِ حَربِ صِفّينَ ـ: خَرَجَ عَمّارُ بنُ ياسِرٍ عَلَى النّاسِ فَقالَ : اللّهُمَّ إنَّكَ تَعلَمُ أنّي لَو أعلَمُ أنَّ رِضاكَ في أن أقذِفَ بِنَفسي في هذَا البَحرِ لَفَعَلتُهُ . اللّهُمَّ إنَّكَ تَعلَمُ أنّي لَو أعلَمُ أنَّ رِضاكَ في أنَ أضَعَ ظُبَةَ ۲ سَيفي في بَطني ثُمَّ أنحَنِيَ عَلَيها حَتّى تَخرُجَ مِن ظَهري لَفَعَلتُهُ . وإنّي لا أعلَمُ اليَومَ عَمَلاً هُوَ أرضى لَكَ مِن جِهادِ هؤُلاءِ الفاسِقينَ ، ولَو أعلَمُ عَمَلاً هُوَ أرضى لَكَ مِنهُ لَفَعَلتُهُ .
وَاللّهِ إنّي لَأَرى قَوما لَيَضرِبُنَّكُم ضَربا يَرتابُ مِنهُ المُبطلِونَ ، وَايمُ اللّهِ لَو ضَرَبونا حَتّى يَبلغُوا بِنا سَعَفاتِ هَجَرٍ ، لَعَلِمتُ أنّا عَلَى الحَقِّ وأنَّهُم عَلَى الباطِلِ .
ثُمَّ قالَ : مَن يَبتَغي رِضوانَ اللّهِ رَبِّهِ ولا يَرجِعُ إلى مالٍ ولا وَلَدٍ ؟ فَأَتاهُ عِصابَةٌ ، فَقالَ : اُقصُدوا بِنا هؤُلاءِ القَومَ الَّذينَ يَطلُبونَ دَمَ عُثمانَ ، وَاللّهِ ما أرادُوا الطَّلَبَ بِدَمِهِ ولكِنَّهُم ذاقُوا الدُّنيا وَاستَحَبّوها ، وعَلِموا أنَّ الحَقَّ إذا لَزِمَهُم حالَ بَينَهُم وبَينَ ما يَتَمَرَّغونَ فيهِ مِنها ، ولَم يَكُن لَهُم سابِقةٌ يَستَحِقّون بِها طاعَةَ النّاسِ وَالوِلايَةَ عَلَيهِم ، فَخَدَعوا أتباعَهُم وإن قالوا : إمامُنا قُتِلَ مَظلوما ، لِيَكونوا بِذلِكَ جَبابِرَةً مُلوكا ، فَبَلَغوا ما تَرَون ، فَلَولا هذِهِ ما تَبِعَهُم مِنَ النّاسِ رَجُلان .
اللّهُمَّ إن تَنصُرنا فَطالَما نَصَرتَ ، وإن تَجعَلَ لَهُمُ الأَمرَ فَادَّخِر لَهُم بِما أحدَثوا في عِبادَكَ العَذابَ الأَليمَ . ۳

1.تاريخ اليعقوبي : ج ۲ ص ۱۷۳ ؛ أنساب الأشراف : ج ۶ ص ۱۶۹ ، الفتوح : ج ۲ ص ۳۷۸ كلاهما نحوه .

2.ظُبَة السيف : طرفه (النهاية : ج ۳ ص ۱۵۵ «ظبب») .

3.الكامل في التاريخ : ج ۲ ص ۳۸۰ ، تاريخ الطبري : ج ۵ ص ۳۸ ـ ۳۹ عن عبدالملك بن أبي حرة الحنفي وزيد ابن وهب الجُهني نحوه وراجع حلية الأولياء : ج ۱ ص ۱۴۳ والبداية والنهاية : ج ۷ ص ۲۶۷ ووقعة صفّين : ص ۳۲۰ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج13
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مسعودی، عبدالهادی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 53402
صفحه از 621
پرینت  ارسال به