۶۶۶۴.الغاراتـ به نقل از كعب بن قعين ـ: معقل بن قيس در سرزمين اهواز ماند و نامه اى به على عليه السلام درباره پيروزى اش نوشت و همراه من فرستاد و در آن ، چنين نوشته بود : به نام خداوند بخشاينده مهربان . به بنده خدا على امير مؤمنان ، از معقل بن قيس . سلام بر تو ، كه من نيز چون تو خداى يكتا را مى ستايم .
امّا بعد ؛ ما بيرون رفتگان از دين را ديدار كرديم . آنان عليه ما از مشركان ، كمك گرفته بودند و ما تعداد بسيارى از آنان را كشتيم ؛ ولى از شيوه تو تجاوز نكرديم و فرارى و اسير آنان را نكشتيم و كار زخمى ها را نساختيم ، و خداوند ، تو و مسلمانان را يارى داد. و سپاس ، ويژه خداى جهانيان است . والسلام!
۶۶۶۵.الغاراتـ به نقل از ابو عبد الرحمان سُلَمى ، در يادكرد عزم امام عليه السلام بر جنگ مجدّد با معاويه و سخنان او خطاب به يارانش ـ: [ على عليه السلام فرمود :] «مردى را به من معرّفى كنيد كه مردم را از اطراف و آبادى هاى عراق و جايگاه هايشان بسيج كند» .
سعيد بن قيس گفت : هان! به خدا سوگند ، بهترين فرد را به تو معرّفى مى كنم ، شه سوار عرب كه [ براى تو ]خيرخواه و بر دشمنت سختگير است .
فرمود : «چه كسى؟» .
گفت : معقل بن قيس رياحى .
فرمود : «آرى ، خوب است» . پس او را فراخواند و در پىِ بسيج مردم اطراف و آوردن آنان به كوفه ، روانه اش كرد ؛ ولى او هنوز بازنگشته بود كه امير مؤمنان ـ كه درودها و سلام خدا بر او باد ـ به شهادت رسيد .