579
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج13

۶۶۶۶.الأمالى ، طوسىـ به نقل از عبد الرحمان بن جُندَب ، از پدرش ـ: چون با عثمان بيعت شد ، شنيدم كه مقداد بن اَسوَد كِنْدى به عبد الرحمان بن عَوف مى گويد : اى عبد الرحمان! به خدا سوگند ، نديدم كه با اهل بيت پيامبرى پس از او چنين كنند كه با اين خاندان كردند .
عبد الرحمان گفت: اى مقداد! چه ارتباطى با تو دارند؟
گفت : به خدا سوگند ، من آنها را به خاطر محبّتم به پيامبر خدا ، دوست دارم و به خدا سوگند ، چنان بغض و اندوهْ مرا فرا مى گيرد كه كوچك ترين گشايشى نمى يابم ، از آن رو كه قريش ، خود را به سبب [ وابستگى به ]شرافت آنها ، از ساير مردم ، برتر ديدند و با اين حال ، همگى بر بيرون كشيدن قدرت پيامبر خدا از دست اينان ، اتّفاق كردند .
عبد الرحمان گفت : واى بر تو! به خدا سوگند ، همه توانم را براى شما به كار بردم . ۱
مقداد به او گفت : به خدا سوگند ، مردى را وا نهادى كه از زمره فرمان دهندگان به حق و عاملان به آن بودند . بدان كه به خدا سوگند ، اگر من ياورانى عليه قريش داشتم ، همچون روز بدر و اُحد با آنان مى جنگيدم .
عبد الرحمان گفت : مادرت به عزايت بنشيند ، اى مقداد! مبادا مردم ، اين سخن را از تو بشنوند . بدان كه به خدا سوگند ، من بيم آن دارم كه اختلاف بيندازى و فتنه برانگيزى .
پس از بازگشت مقداد ، نزد او رفتم و گفتم : اى مقداد! من از ياوران تو ام .
مقداد گفت : خدا تو را رحمت كند ، اى جُندَب! آنچه ما مى خواهيم ، با دو نفر و سه نفر ، انجام شدنى نيست .
پس از نزدش بيرون آمدم و به نزد على بن ابى طالب عليه السلام رفتم و آنچه را گفته بود و گفته بودم ، باز گفتم . پس برايمان دعاى خير كرد .

1.مقصود عبد الرحمان ، تلاش سرنوشت سازِ او براى انتخاب خليفه در شوراى شش نفره پس از كشته شدن عمر است ـ كه پيش تر ياد شد ـ و به انتخاب عثمان انجاميد . (م)


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج13
578

۶۶۶۶.الأمالي للطوسي عن عبد الرحمن بن جندب عن أبيه :لَمّا بويِعَ عُثمانُ سَمِعتُ المِقدادَ بنَ الأَسوَدِ الكِندِيَّ يَقولُ لِعَبدِ الرَّحمنِ بنِ عَوفٍ : وَاللّهِ يا عَبدَ الرَّحمنِ ، ما رَأَيتُ مِثلَ ما اُتِيَ إلى أهلِ هذَا البَيتِ بَعدَ نَبِيِّهِم .
فَقالَ لَهُ عَبدُ الرَّحمنِ : وما أنتَ وذاكَ يا مِقدادُ ؟
قالَ : إنّي وَاللّهِ اُحِبُّهُم لِحُبِّ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، ويَعتريني وَاللّهِ وَجدٌ لا أبُثُّهُ بَثَّةً ، لَتَشَرَّفَ قُرَيشٌ عَلَى النّاسِ بِشَرَفِهِم ، وَاجتِماعِهِم عَلى نَزعِ سُلطانِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله مِن أيديهِم .
فَقالَ لَهُ عَبدُ الرَّحمنِ : وَيحَكَ ! وَاللّهِ لَقَدِ اجتَهَدتُ نَفسي لَكُم .
فَقالَ لَهُ المِقدادُ : وَاللّهِ لَقَد تَركَتَ رَجُلاً مِنَ الَّذينَ يَأمُرونَ بِالحَقِّ وبِهِ يَعدِلونَ ، أمَا وَاللّهِ لَو أنَّ لي عَلى قُرَيشٍ أعواناً لَقاتَلتُهُم قِتالي إيّاهُم يَومَ بَدرٍ واُحُدٍ .
فَقالَ لَهُ عَبدُ الرَّحمنِ : ثَكَلَتكَ اُمُّكَ يا مِقدادُ ! لا يَسمَعَنَّ هذَا الكَلامَ مِنكَ النّاسُ ، أمَا وَاللّهِ إنّي لَخائِفٌ أن تَكونَ صاحِبَ فُرقَةٍ وفِتنَةٍ .
قالَ جُندَبٌ : فَأَتَيتُهُ بَعدَمَا انصَرَفَ مِن مَقامِهِ ، فَقُلتُ لَهُ : يا مِقدادُ، أنَا مِن أعوانِكَ .
فَقالَ : رَحِمَكَ اللّهُ ، إنَّ الَّذي نُريدُ لا يُغني فيهِ الرَّجُلانِ وَالثَّلاثَةُ .
فَخَرَجتُ مِن عِندِهِ وأتَيتُ عَلِيَّ بنَ أبي طالِبٍ عليه السلام ، فَذَكَرتُ لَهُ ما قالَ وقُلتُ ، قالَ : فَدَعا لَنا بِخَيرٍ . ۱

1.الأمالي للطوسي : ص ۱۹۱ ح ۳۲۳ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج13
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مسعودی، عبدالهادی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 53133
صفحه از 621
پرینت  ارسال به