127
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج12

۵۸۶۰.امام صادق عليه السلام :امير مؤمنان ، در مدينه سخنرانى كرد ، خدا را سپاس و ستايش گفت و برپيامبر صلى الله عليه و آله و خاندانش درود فرستاد و گفت : «پس از حمد و سپاس؛ خداوندخجسته و والا ، جبّاران روزگار را از بين نمى برد ، مگر پس از مهلت و زمان دادن ، و او شكستن ستون فقرات امّت ها را جبران نمى كند ، مگر پس از سختى و بلا .
اى مردم! در كم تر از آنچه از سختى ها ديده و از دشوارى ها پشت سر گذاشته ايد ،مايه پند است ؛ ولى هر دارنده دلى ، خردمند نيست و هر برخوردار ازگوشى ، شنونده نيست و هر داراى چشمى ، بينا نيست .
بندگان خدا! در هر آنچه به شما مربوط است ، نيكو بنگريد . سپس به سرزمين وسرگذشت كسانى كه خداوند به علم خود ، آنان را رهبرى نمود ، نيك بنگريد كه چه سان بر روش فرعونيان ، برخوردار از باغ ها ، چشمه ها ، كشت ها و جايگاه هاى والا بودند و آن گاه بنگريد كه خداوند ، پس از خرمى ، شادمانى و امر ونهى[ شان] ، چه عاقبتى برايشان رقم زد .
هر كدام از شما شكيبايى كند ، در نهايت ، در بهشت جاودان خواهد بود ، و پايان كارها از آنِ خداست .
در شگفتم! و چرا شگفت زده نباشم از اشتباه اين گروه ها با همه گوناگونى حجّت هايشان در دينشان ، كه نه در پى پيامبرى گام برمى دارند و نه به كرداروصى اى اقتدا مى كنند ؛ نه به غيبى ايمان مى آورند و نه عيبى را وا مى گذارند .
در نزد آنان ، معروف ، همان چيزى است كه خود ، معروف مى شمارند و در پيش آنان ، منكر ، چيزى است كه خود ، منكر مى دانند . هر كدام ، پيشواى خودش است و مى پندارد كه در آنچه بدان چنگ زده ، به دستاويزهاى محكم ووسيله هاى استوار ، چنگ زده است .
[ آنان] همواره ستم مى كنند و جز بر اشتباه نمى افزايند ، به تقرّب [ الهى ]نمى رسند و براى خود ، جز بر دورى از خداى عز و جل نمى افزايند . گروهى از آنان باگروهى ديگر انس مى گيرند و بعضى ، بعضى ديگر را قبول مى كنند و همه اينها به خاطر وحشت از آنچه پيامبر اُمّى صلى الله عليه و آله به ارث گذاشته ، است و [ نيز به خاطر ]گريز از آنچه او از خبرهاى آفريننده آسمان ها و زمين داده است .
[ آنان] اهل حسرت ها ، پناه ترديدها ، و [ نيز ]اهل كورى ها ، گم راهى و ترديدند .هر آن كس كه خداوند ، او را به خود و رأى خود وا گذاشته است ، نزد آن كه وى را نمى شناسد ، در امان است و پيش آن كه وى را به جا نمى آورد ، مورداتّهام نيست . چه قدر اينان به چارپايان بى چوپانْ شبيه اند!
اى واى از كارهاى پيروانم! پس از دوستى نزديك امروز ، پس از من چگونه گروهى گروه ديگر را خوار خواهند ساخت و پاره اى پاره ديگر را خواهندكشت! [پيروانم] در آينده ، با جدايى از اصل خود ، به شاخه ها مى چسبند وآرزومند پيروزى جز از راه آن مى شوند . هر گروهى به شاخه اى از آن چنگ مى زنند و به هر سو كه شاخه بچرخد ، مى چرخند .
لذا خداوند ـ كه سپاسْ او راست ـ آنان را براى بنى اميّه در بدترين روزهايشان ـچنان كه پاييزْ ابرهاى پراكنده را جمع مى كند ـ گرد خواهد آورد و بينشان الفت برقرار خواهد ساخت و آنان را چون ابرهاى بر هم افراشته جمع خواهد نمودوآن گاه ، برايشان درهايى خواهد گشود تا همچون سيل بركننده ويرانگر بين دوباغستان كه خداوند [ براى جارى ساختن آن ]موشى را مأمور ساخت [ تا سدرا سوراخ كند ]و هيچ تپّه و كوه استوارى راه آن را نَبَست ، از خيزشگاهشان به راه بيفتند .
خداوند ، آنان را در دل درّه ها فرو خواهد برد ـ و آنان در دل زمين ، چشمه وارپيش خواهند رفت ـ و به وسيله آنان ، حقوق مردمى را از مردمى [ديگر ]خواهد گرفت و توسّط آنان با آواره ساختن بنى اميّه ، گروهى را در سرزمين گروهى ديگر ، جاى خواهد داد و براى آن كه آنچه به چنگ آورده اند ، از چنگشان خارج نشود ، خداوند به وسيله آنان ، پايه هاى استوار را در هم مى ريزد وتوسّط آنان ، بناهاى ساخته شده از سنگ هاى اِرَم را مى شكند و درون مسجد دمشق (يا :كوه هاى شام) را از آنان پُر مى سازد .
سوگند به آن كه دانه را شكافت و انسان را آفريد ، اين كار ، اتّفاق خواهد افتاد وگويى من ، شيهه اسبان و همهمه مردانشان را مى شنوم . به خدا سوگند ، كه پس ازبرترى و تسلّط [ آنها] در شهرها ، آنچه در كف اختيارشان است ، چون دنبه برآتش ، ذوب خواهد شد . هر كس از آنان بميرد ، گم راه مى ميرد و هر كس از آنان درگذرد ، به سوى خداوند عز و جل كشانده مى شود و خداوند عز و جل به سوى آن كه توبه كند ، باز مى گردد .
شايد خداوند ، پس از پراكندگى پيروانم ، آنان را در روزهاى ناگوار بنى اميّه گردآورَد ، و هيچ كس را بر خداوند عزيز ، حقّ گزينش نيست ؛ بلكه اختيار و فرمان كامل ، از آنِ اوست» .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج12
126

۵۸۶۰.الإمام الصادق عليه السلام :خَطَبَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام بِالمَدينَةِ ، فَحَمِدَ اللّهَ وأثنى عَلَيهِ وصَلّى عَلَى النَّبِيِّ وآلِهِ ، ثُمَّ قالَ :
أمّا بَعدُ ، فَإِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وتَعالى لَم يَقِصم جَبّاري دَهرٍ إلّا مِن بَعدِ تَمهيلٍ ورَخاءٍ ، ولَم يَجبرُ كَسرَ عَظمٍ مِنَ الاُمَمِ إلّا بَعدَ أزلٍ ۱ وبَلاءٍ . أيُّهَا النّاسُ ! في دونِ مَا استَقبَلتُم مِن عَطَبٍ واستَدبَرتُم مِن خَطبٍ مُعتَبَرٌ ، وما كُلُّ ذي قَلبٍ بِلَبيبٍ ، ولا كُلُّ ذي سَمعٍ بِسَميعٍ ، ولا كُلُّ ذي ناظِرِ عَينٍ بِبَصيرٍ .
عِبادَ اللّهِ ! أحسِنوا فيما يَعنيكُمُ النَّظَرُ فيهِ ، ثُمَّ انظُروا إلى عَرَصاتِ مَن قَد أقادَهُ اللّهُ بِعِلمِهِ ؛ كانوا عَلى سُنَّةٍ مِن آلِ فِرَعونَ أهلَ جَنّاتٍ وعُيونٍ وزُروعٍ ومَقامٍ كَريمٍ ، ثُمَّ انظُروا بِما خَتَمَ اللّهُ لَهُم بَعدَ النَّضرَةِ وَالسُّرورِ وَالأَمرِ وَالنَّهيِ ، ولِمَن صَبَرَ مِنكُمُ العاقِبُةُ فِي الجِنانِ ـ واللّه ـ مُخَلَّدونَ، وللّهِِ عاقِبَةُ الاُمورِ .
فيا عجبا ومالي لا أعجب من خطأ هذه الفرق على اختلاف حججها في دينِها ! لا يَقتَصّونَ أثَرَ نبِيٍّ ، ولا يَقتَدونَ بِعَمَلِ وَصِيٍّ ، ولا يُؤمِنونَ بِغَيبٍ ، ولا يَعفون عَن عَيبٍ . المَعروفُ فيهِم ما عَرَفوا ، وَالمُنكَرُ عِندَهُم ما أنكَروا ، وكُلُّ امرِئٍ مِنهُم إمامُ نَفسِهِ ، آخِذٌ مِنها فيما يَرى بِعُرىً وَثيقاتٍ ، وأسبابٍ مُحكَماتٍ .
فَلا يَزالونَ بِجَورٍ ، ولَن يَزدادوا إلّا خَطَأً ، لا يَنالونَ تَقرُّبا، ولَن يَزدادوا إلّا بُعدا مِنَ اللّهِ عَزَّوجَلَّ ، اُنسُ بَعضِهِم بِبَعضٍ وتَصديقُ بَعضِهِمِ لِبَعضٍ ، كُلُّ ذلِكَ وَحشَةً مِمّا وَرَّثَ النَّبِيُّ الاُمِّيُّ صلى الله عليه و آله ، ونُفورا مِمّا أدّى إلَيهِم مِن أخبارِ فاطِرِ السَّماواتِ وَالأَرضِ ، أهلُ حَسَراتٍ ، وكُهوفُ شُبُهاتٍ ، وأهلُ عَشَواتٍ وضَلالَةٍ وريبَةٍ ، مَن وَكَلَهُ اللّهُ إلى نَفسِهِ ورَأيِهِ فَهُوَ مَأمونٌ عِندَ مَن يَجهَلُهُ ، غَيرُ المُتَّهَمِ عِندَ مَن لا يَعرِفُهُ ، فَما أشبَهَ هؤُلاءِ بِأَنعامٍ قَد غابَ عَنها رِعاؤُها .
ووا أسَفا مِن فَعَلاتِ شيعَتي ! مِن بَعدِ قُربِ مَوَدَّتِهَا اليَومَ ، كَيفَ يَستَذِلُّ بَعدي بَعضُها بَعضا ؟ وكَيفَ يَقتُلُ بَعضُها بَعضا ؟ المُتَشَتِّةِ غدا عَنِ الأَصلِ ، النّازِلَةِ بِالفَرعِ ، المُؤَمِّلَةِ الفَتحَ مِن غَيرِ جِهَتِهِ ، كُلُّ حِزبٍ مِنهُم آخِذٌ مِنهُ بِغُصنٍ ، أينَما مالَ الغُصنُ مالَ مَعَهُ ، مَعَ أنَّ اللّهَ ـ ولَهُ الحَمدُ ـ سَيَجمَعُ هؤُلاءِ لِشَرِّ يَومٍ لِبَني اُمَيَّةَ كَما يَجمَعُ قَزَعَ الخَريفِ ، يُؤَلِّفُ اللّهُ بَينَهُم ، ثُمَّ يَجعَلُهُم رُكاما كَرُكامِ السَّحابِ ، ثُمَّ يَفتَحُ لَهُم أبوابا يَسيلونَ مِن مُستَثارِهِم كَسَيلِ الجَنَّتَينِ سَيلَ العَرِمِ ؛ حَيثُ بَعَثَ عَلَيهِ فَأرَةً ۲ ، فَلَم يَثبُت عَلَيهِ أكَمَةٌ ، ولَم يَرُدَّ سَنَنَهُ رَصُّ ۳ طَودٍ ، يُذَعذِعُهُمُ اللّهُ في بُطونِ أودِيَةٍ ، ثُمَّ يَسلُكُهُم يَنابيعَ فِي الأَرضِ ، يَأخُذُ بِهِم مِن قَومٍ حُقوقَ قَومٍ ، ويُمَكِّنُ بِهِم قَوما في دِيارِ قَومٍ ، تَشريدا لِبَني اُمَيَّةَ ، ولِكَيلا يَغتَصِبوا ما غَصَبوا ، يُضَعضِعُ اللّهُ بِهِم رُكنا ، ويَنقُضُ بِهِم طَيَّ الجَنادِلِ مِن إرَمَ ، ويَملَأُ مِنهُم بُطنانَ الزَّيتونِ .
فَوَالَّذي فَلَقَ الحَبَّةَ وبَرَأَ النَّسمَةَ ! لَيَكونَنَّ ذلِكَ ، وكَأَ نّي أسمَعُ صَهيلَ خَيلِهِم وطَمطَمَةَ رِجالِهِم . وَايمُ اللّهِ لَيَذوبَنَّ ما في أيديهِم بَعدَ العُلُوِّ وَالتَّمكينِ فِي البِلادِ كَما تَذوبُ الأَليَةُ عَلَى النّارِ . مَن ماتَ مِنهُم ماتَ ضالّاً ، وإلَى اللّهِ عَزَّوجَلَّ يُفضي مِنهُم مَن دَرَجَ ، وَيتوبُ اللّهُ عَزَّوجَلَّ عَلى مَن تابَ ، ولَعَلَّ اللّهَ يَجمَعُ شيعَتي بَعدَ التَّشَتُّتِ لِشَرِّ يَومِ لِهؤلاءِ ! ولَيسَ لِأَحَدٍ عَلَى اللّهِ عَزَّ ذِكرُهُ الخِيَرَةُ بَل للّهِِ الخِيَرَةُ وَالأَمرُ جَميعا . ۴

1.الأزْل : الشدّة والضيق (النهاية : ج ۱ ص ۴۶ «أزل») .

2.في المصدر : «قارةً» ، وقد مرّ تعليقنا عليها في ح ۵۸۰۹ .

3.في المصدر : «رضّ» ، والتصويب من بحار الأنوار .

4.الكافي : ج ۸ ص ۶۳ ح ۲۲ ، الإرشاد : ج ۱ ص ۲۹۱ نحوه وكلاهما عن مسعدة بن صدقة ، بحار الأنوار : ج ۳۱ ص ۵۵۵ ح ۵۲ و ج ۵۱ ص ۲۳ ح ۲۴ وراجع نهج البلاغة : الخطبة ۸۸ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج12
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: سلطانی، محمدعلی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 72985
صفحه از 591
پرینت  ارسال به