و خبر دادن وى از قتل پسرش حسين عليه السلام و آنچه هنگام گذر از كربلا گفت ؛
و پيشگويى وى درباره پادشاهى معاويه پس از وى ؛
و خبر دادن وى درباره حَجّاج و يوسف بن عمر ؛
و آنچه از داستان خوارج در نهروان ، خبر داده است ؛
و پيشگويى وى براى يارانش درباره تعداد كشته هاى آنان و شمار مصلوب شوندگان [ از آنان] ؛
و خبر دادن وى از جنگ با پيمان شكنان ، ستمكاران و منحرفان ؛
و پيشگويى وى درباره شمار سپاهيانى كه از كوفه خواهند آمد ، به هنگامى كه وى براى جنگ با بصريان ، به آن ديار رفته بود ؛
و پيشگويى وى درباره عبد اللّه بن زبير و كلامش درباره او كه : «وى نيرنگ باز است ؛ در پى كارى مى رود ، ولى آن را به دست نمى آورد . او دام دين را براى شكار دنيا پهن مى كند و در نهايت ، به صليب كشيده از بين قريشيان است» ؛
و خبر دادن وى از نابودى بصره به سبب غرق شدن در آب و نابود شدن دوباره آن به وسيله زنگى (همان حديثى كه گروهى «زنج (زنگى)» را در آن ، تصحيف كرده و «ريح (باد)» خوانده اند) ؛
و پيشگويى وى درباره آشكار شدن پرچم هاى سياه خراسان و تصريح نمودن به قومى از آن سرزمين به نام بنى رُزَيق كه از خاندان مصعب اند ، و طاهر بن حسين و پسرش و اسحاق بن ابراهيم از آن قوم بوده اند و اينان و پيشينيانشان دعوتگران به دولت عبّاسى بوده اند؛
و خبر دادن وى از پيشوايانى كه در طبرستان از فرزندانش آشكار خواهند شد ، از قبيل : ناصر و داعى و غير آن دو در كلامش : «براى آل محمّد صلى الله عليه و آله گنجى در طالقان است كه خداوند عز و جل هرگاه بخواهد ، آن را آشكار خواهد كرد . فرا خواننده آن ، حق است و به نام خداوند ، قيام خواهد كرد و به دين خدا فرا