۵۹۴۹.شرح نهج البلاغةـ به نقل از ابو غَسّان نَهْدى ـ: گروهى از پيروان على عليه السلام در رُحبَه نزد آن وى آمدند و او بر حصير فرسوده اى نشسته بود . [ على عليه السلام ] فرمود : «چه چيزْ شما را به اين جا كشاند؟» .
گفتند : مهر تو ، اى امير مؤمنان!
[ على عليه السلام ] فرمود : «بدانيد كه دوستدارم مرا مى بيند ، در آن وقتى كه دوست دارد مرا ببيند ؛ و دشمنم مرا مى بيند ، در آن وقتى كه ناخوش مى دارد مرا ببيند» .
۵۹۵۰.الكافىـ به نقل از عبد الرحيم ـ: به ابو جعفر امام باقر عليه السلام گفتم : صالح بن ميثم از عبايه اسدى نقل كرده است كه از على عليه السلام شنيده است كه مى فرمود : «به خدا سوگند ، بنده اى كه دشمن من است ، هرگز بر كينه من نمى ميرد ، مگر آن كه هنگام مرگش ، در آن وقتى كه ناخوش مى دارد ، مرا ببيند و بنده اى كه دوستدار من است ، هرگز بر مهر من نمى ميرد ، مگر آن كه به هنگام مرگش ، در آن وقتى كه دوست مى دارد ، مرا درك كند» .
ابو جعفر عليه السلام فرمود : «آرى ؛ و پيامبر خدا در سمت راست شخص محتضر است» .
۵۹۵۱.امام صادق عليه السلام :به خدا سوگند ، هيچ ميرنده اى با مهر على عليه السلام نمى ميرد ، مگر آن كه او را در خوشايندترين جايگاه ها مى بيند و به خدا سوگند ، هيچ ميرنده اى با كينه على عليه السلام نمى ميرد ، مگر آن كه او را در ناخوشايندترين موقعيت ها مى بيند .
۵۹۵۲.الكافىـ به نقل از محمّد بن حنظله ـ: به ابو عبد اللّه امام صادق عليه السلام گفتم : فدايت گردم! حديثى از بعضى از دوستداران و پيروانت شنيدم كه آن را از پدرت نقل مى كردند .
فرمود : «آن حديث چيست؟».
گفتم : مى پندارند كه او فرموده است : «مسرّت بخش ترين هنگام براى انسان با توجّه به منزلتى كه ما بر آنيم ، وقتى است كه جان به لب آيد» .
فرمود : «آرى . هنگامى كه مرگ در رسد ، پيامبر خدا ، على عليه السلام ، جبرئيل عليه السلام و فرشته مرگ مى آيند . آن گاه اين فرشته به على عليه السلام خواهد گفت : اى على! آيا فلان شخص ، دوستدار تو و خاندانت بود؟
[ على عليه السلام ] پاسخ مى دهد كه : آرى . او ما را دوست مى داشت و از دشمنان ما بيزارى مى جُست . اين سخن را پيامبر خدا نيز به جبرئيل عليه السلام مى گويد و جبرئيل عليه السلام ، آن را به نزد خداى عز و جل بالا مى برد» .