۵۷۶۷.امام على عليه السلامـ در احتجاجش بر ابو بكر ـ: تو را به خدا ، آيا تو آن كسى هستى كه خورشيد به وقت نمازش باز گشت ، پس ، نماز خواند و آن گاه خورشيدْ غروب كرد ، يا من؟
[ ابو بكر] گفت : نه ؛ تو هستى .
۵۷۶۸.امام على عليه السلامـ در روز شورا ـ: شما را به خدا ، آيا در بين شما كسى هست كه خورشيدبرايش بازگشته باشد ، جز من ، به هنگامى كه پيامبر خدا خوابيده و سرش رادر دامن من گذاشته بود تا آن كه خورشيد ، غروب كرد و [ پيامبر صلى الله عليه و آله ] بيدارشد و گفت : «اى على! آيا نماز عصر را به جا آورده اى؟» . گفتم : نه و او گفت :«خدايا! آن را برايش برگردان ، كه او در اطاعت تو و رسول تو بود!»؟
2 / 4
بازگشت خورشيد در دوران زمامدارى او
۵۷۶۹.كتاب من لايحضره الفقيهـ به نقل از جُوَيرية بن مسهر ـ: همراه امير مؤمنان ، على بن ابى طالب عليه السلام ، از جنگ نهروان برمى گشتيم تا آن كه به هنگام نماز عصر ، به سرزمين بابِل رسيديم . امير مؤمنان ، پياده شد و مردم هم پياده شدند .
على عليه السلام فرمود : «اى مردم! اين ، زمينى نفرين شده است كه سه بار مورد عذابْ واقع شده و در خبر ديگر آمده كه دو بار ، مورد عذاب ، واقع شده سومى راانتظار مى كشد و اين ، يكى از سرزمين هاى واژگون شده است . [ نيز] اوّلين سرزمينى است كه در آن ، بت پرستيده شده است و بر هيچ پيامبر و وصىّ پيامبرى جايز نيست كه در آن ، نماز بگزارد . هر كدام از شما كه مى خواهد درآن نماز بگزارد ، بگزارد» .
مردم به دو سوى رفتند كه نماز بخوانند ؛ ليكن ايشان بر اَستر پيامبر خدا سوارشدو به راه افتاد . [ پيش خود ]گفتم : به خدا سوگند ، از امير مؤمنان ، پيروى خواهم كرد و امروز ، در نمازم از او تبعيت خواهم نمود . بنا بر اين ، پشت سرش به راه افتادم . به خدا سوگند ، از پل سُوراء ۱ نگذشته بوديم كه خورشيد ،غروب كرد و من به ترديد افتادم .
[ على عليه السلام ] رو به من كرد و فرمود : «جويريه! آيا ترديد كردى؟» .
گفتم : آرى ، اى امير مؤمنان!
وى در جايى پياده شد و وضو گرفت . آن گاه ، ايستاد و سخنى گفت كه نفهميدم[ چه بود] . گويى عِبرى بود . آن گاه ، ندا در داد : «نماز!» .
به خدا سوگند ، به خورشيدْ نگاه كردم كه از بين دو كوه ، بيرون مى آمد و صدايى داشت .
او نماز عصر را خواند و من هم با او نماز گزاردم . وقتى از نمازْ فارغ شديم ،شب ، همان گونه كه بود ، برگشت .
[ على عليه السلام ] رو به من كرد و فرمود : «اى جويرية بن مسهر! خداوند عز و جل مى فرمايد : «پس به نام پروردگار بزرگت ، تسبيح بگوى» و من از خداوند عز و جل به اسم اعظمش درخواست كردم و او ، خورشيد را برايم برگرداند» .
روايت شده كه وقتى جويريه ، اين واقعه را ديد ، گفت : به پروردگار كعبه سوگند ، تو وصىّ پيامبر صلى الله عليه و آله هستى .