۶۰۵۹.امام على عليه السلامـ در سخنرانى اى كه ايشان به هنگام عزيمت براى جنگ بصره ايراد نمود و در آن ، شورشيانى را كه عليه وى برخاسته بودند ، مذمّت كرد ـ: مرا چه با قريش؟ به خدا سوگند ، آن روز كه كافر بودند ، با آنان پيكار نمودم و اكنون كه فريب خورده اند [ نيز ]آماده كارزار با آنانم امروز نيز همانند ديروز ، هماورد آنان هستم .
به خدا سوگند ، قريش از ما كينه به دل نگرفتند ، مگر براى آن كه خدا ما را بر آنان برگزيد . با آن كه ما آنان را در زمره خود در آورديم ، ولى آنان ، چنان بودند كه شاعر گفته است :
به جانم سوگند ، بامدادان ، پيوسته شير خالص مى نوشيدى
و سرشير و خرماى بى هسته مى خوردى .
ما ، اين رتبه را به تو داديم ، وگرنه تو شايسته اين مرتبه بلند نبودى
و ما بوديم كه اسبان كوتاه مو و نيزه ها را گرداگرد تو فراهم آورديم .۱
۶۰۶۰.شرح نهج البلاغةـ به نقل از ابن عبّاس ، در گفتگو با عثمان ـ: امّا علّت اين كه قوم ما حكومت را از ما دور ساخت ، حسدى است ـ كه به خدا سوگند ـ آن را مى دانى و ظلمى است كه ـ به خدا سوگند ـ از آن ، آگاه بودى . خداوند ، ميان ما و ايشان قضاوت كند .
1 / 4
نادانى
۶۰۶۱.امام على عليه السلامـ در سخنانى كه درباره دو داورِ عراق و شام و نكوهش شاميان بيان داشت ـ: درشت خويانى دون پايه و بندگانى فرومايه از هر گوشه گرد آمده و از اين سو و آن سو چيده شده اند ، آن هم از مردمى كه بايد احكام دين و ادب بياموزند و تعليم داده شوند و كارآزموده گردند و بر آنان ، سرپرست گمارده شود و دستشان گرفته شود [ و آزاد گذاشته نشوند] . نه از مهاجران اند و نه از انصار ، و نه از آنان كه در خانه (مدينه) جاى گرفته ، در ايمان ، استوار ماندند . ۲