۶۱۴۹.كتاب من لايحضره الفقيه :جابر بن عبداللّه انصارى ، در مدينه در محله انصار مى گشت و مى گفت : على ، بهترينِ انسان هاست و هر كه از او روى بگردانَد ، كافر است . اى جماعت انصار! فرزندانتان را با محبّت على عليه السلام تربيت كنيد . هر كدام از آنها كه امتناع ورزيد ، در كار مادرش بنگريد .
۶۱۵۰.مروج الذهب :در سال 226 هجرى ، ابو دُلَف ، قاسم بن عيسى عِجلى ، در گذشت . او سَرور خانواده و رئيس قبيله خود (عجل) و ديگر قبايل ربيعه بود . و نيز شاعرى خوش ذوق ، پهلوانى شجاع ، و آوازه خوانى درستكار بود ... .
عيسى بن ابى دلف ، يادآور شده است كه برادرش دُلَف ـ كه به واسطه او، پدرش به كنيه «ابو دُلَف» خوانده مى شد ـ از على بن ابى طالب عليه السلام عيب جويى مى كرد و به او و پيروانش بى احترامى مى كرد و به آنان نسبت جهل مى داد.
يك روز ، دُلَف ، در مجلس پدرش ، [ هنگامى] كه وى حضور نداشت ، گفت : آنان گمان مى كنند كه جز آدمى كه پاك زاد نيست ، كسى از على بدگويى نمى كند . شما از غيرت امير (پدرم) باخبر هستيد كه هر چند من با على دشمنم ، ولى او اجازه نمى دهد كسى به احدى از زنانش بى حرمتى كند .
اندكى نگذشت كه ابو دلف آمد . وقتى او را ديديم ، به احترامش برخاستيم . ابو دلف گفت : آنچه را دُلَف گفت ، شنيدم . اين سخن ، دروغ نيست و روايتى كه در اين معنا آمده ، خلاف نيست .
به خدا سوگند كه او (دُلَف) ، زاده زنا در دوران حيض است و قضيّه اش اين گونه است كه من ، بيمار بودم و خواهرم كنيزش را نزد من فرستاد . من از آن كنيز ، خوشم آمد و نتوانستم از او بگذرم . با آن كه حائض بود ، با او در آميختم و او دلف را باردار شد . هنگامى كه باردارى اش آشكار شد ، خواهرم او را به من بخشيد .