439
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج12

گفت : اى امير مؤمنان! من پير شده ام و فراموش كرده ام.
على عليه السلام فرمود : «بار خدايا! اگر دروغ مى گويد ، در چهره اش لكّه سفيدى بيفكن كه عمامه اش نتواند آن را بپوشاند!» .
طلحة بن عُمَير مى گويد : سوگند به خدا كه پس از آن ، پيسى را در بين دو چشمش ديدم .
عثمان بن مُطرّف [ در اين باره] چنين روايت كرده است : در آخر عمر انس بن مالك ، مردى از وى درباره على بن ابى طالب عليه السلام پرسيد .
وى گفت : بر آن شده ام كه پس از روز صحن ، ۱ هيچ حديثى را كه در مورد على عليه السلام است و از من پرسش مى شود ، كتمان نكنم . «او سرسلسله پرهيزگاران در روز قيامت است» . سوگند به خدا كه اين را از پيامبرتان شنيدم. ۲

2 و 3 . اشعث بن قيس و جرير بن عبد اللّه

گفته اند كه : اشعث بن قيس كِنْدى و جرير بن عبد اللّه بَجَلى ، على عليه السلام را دشمن مى داشتند و على عليه السلام خانه جرير بن عبد اللّه را خراب كرده است .
اسماعيل بن جرير [ در اين باره] مى گويد : على ، دو بارْ خانه ما را ويران كرد.
حارث بن حُصَين ، گزارش داده است كه پيامبر خدا ، يك جفت از كفش هاى خود را به جرير بن عبد اللّه داد و فرمود : «اين دو كفش را نگه دار ، كه از دست رفتن آن دو ، [ هشدارى درباره] از دست رفتن دين توست» .
در روز جمل ، يكى از آن دو كفش از بين رفت و هنگامى كه على عليه السلام وى را به سوى معاويه گسيل داشت ، آن ديگرى نيز از بين رفت . سپس وى از على عليه السلام جدا شد و از جنگ ، كنار كشيد.

1.مقصود ، همان جريان پرسش على عليه السلام در صحن دارالحكومه يا صحن مسجد جامع كوفه است . (م)

2.ر . ك : ج ۲ ص ۳۴۱ (نفرين على عليه السلام درباره پنهان كنندگان) .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج12
438

سخن ابن ابى الحديد درباره روى گردانان از امام

جماعتى از استادانِ بغدادى ما ، ۱ يادآور شده اند كه گروهى از صحابيان ، تابعيان و محدّثان ، از على عليه السلام روى گردان بوده اند و درباره وى بدگويى مى كرده اند . نيز گروهى از آنان ، مناقب (فضايل) او را كتمان مى كرده اند و به خاطر علاقه به دنيا و عشق به زندگىِ زودگذر ، دشمنان وى را يارى مى رسانده اند :

1 . اَنَس بن مالك

انس بن مالك ، يكى از آنان است .
على عليه السلام ، در جلوى دار الحكومه يا گفته شده : در صحن مسجد جامع كوفه ، از مردم پرسيد : «كدام يك از شما شنيده است كه پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد : هر كه من مولاى اويم ، على مولاى اوست ؟ .
دوازده نفر برخاستند و گواهى دادند . انس بن مالك هم در بين مردم بود ؛ ولى گواهى نداد .
على عليه السلام به وى فرمود : «چه چيزْ موجب شد كه برنخيزى و گواهى ندهى ، حالْ آن كه تو در آن روز ، حاضر بودى؟» .

1.گوينده سخن ، تا پايان اين مقاله ، ابن ابى الحديد است . (م)

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج12
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: سلطانی، محمدعلی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 53209
صفحه از 591
پرینت  ارسال به