نخلت را به اين شخص بفروش و پول آن را بگير» .
سمره گفت : چنين نمى كنم.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «يك درخت در مقابل آن درخت بردار» .
گفت : چنين نمى كنم .
فرمود : «پس باغ را از وى بخر» .
گفت : چنين نمى كنم .
فرمود : «اين درخت را به من بده و در بهشت ، درختى بِستان» .
گفت : چنين نمى كنم .
پيامبر خدا به مرد انصارى گفت : «برو و درخت نخلش را قطع كن ، كه وى را در آن درخت ، حقّى نيست».
شريك ، گزارش كرده است كه : عبد اللّه بن سعد ، از حُجْر بن عدى به ما خبر داد كه : به مدينه آمدم و پيش ابو هُرَيره نشستم . پرسيد : از كجا هستى؟
گفتم : از مردم بصره .
پرسيد : سمرة بن جندب ، چه كار مى كند؟
گفتم : زنده است.
گفت : هيچ كس به اندازه من دوست ندارد كه عمر وى طولانى باشد .
گفتم : براى چه؟
گفت : [ براى اين كه] پيامبر خدا به من ، او و حُذَيفه فرمود : «از شما سه نفر ، كسى كه آخر بميرد ، اهل دوزخ است» . حذيفه بر ما پيشى گرفت و اكنون ، من آرزومندم كه در مرگ ، از سمره پيشى بگيرم.
راوى مى گويد : سمرة بن جندب ، زنده ماند تا شهادت حسين عليه السلام را ديد.