خدايتان را هم خواهيد ديد» ، بى اعتبار مى دانند و مى گويند : او على عليه السلام را دشمن مى داشت ؛ پس فاسق بود.
و از وى نقل كرده اند كه وى گفته است : از على ـ كه بر روى منبر ، سخنرانى مى كرد ـ شنيدم كه مى گفت : «به سوى باقى مانده احزاب ۱ بشتابيد» ، و كينه اش را از آن روز به دل گرفتم.
23 و 24 . زهرى و عروة بن زبير
زُهْرى ، از روى گردانان از على عليه السلام بود.
جرير بن عبد الحميد ، از محمّد بن شَيبه آورده است كه : در مسجد مدينه بودم كه ديدم زُهْرى و عُروة بن زبير نشسته اند و از على عليه السلام حرف مى زنند و بدگويى مى كنند.
اين خبر به على بن حسين عليهماالسلام رسيد . آمد و در مقابلشان ايستاد و فرمود : «امّا تو ، اى عروه! پدرم از دست پدرت به خدا شكايت برد و خداوندْ به سود پدر من ، عليه پدر تو حكم كرد ...» .
از طرق گوناگون ، روايت شده است كه عروة بن زبير مى گفت : هيچ يك از اصحاب پيامبر خدا ، چون على بن ابى طالب و اُسامة بن زيد ، متكبّر نبودند!
عاصم بن ابى عامرِ بَجَلى ، از يحيى پسر عروة بن زبير ، نقل كرده است كه : هر گاه پدرم از على عليه السلام ياد مى كرد ، به وى بد مى گفت.
25 و 26 . زيد بن ثابت و عمرو بن ثابت
زيد بن ثابت ، گرايش شديد عثمانى داشت . عمرو بن ثابت نيز گرايش عثمانى داشت و از دشمنان على عليه السلام و كينه ورزان نسبت به وى بود ... .