459
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج12

۶۲۳۴.امام على عليه السلام :ما را با قريش ، چه كار؟ آنان به نام ما دنيا را مى بلعند و بر گُرده ما گام مى نهند . به خدا كه شگفت آور است : نامى بزرگ بر نام گيرنده اى خوار!

۶۲۳۵.امام على عليه السلامـ در نامه اى به برادرش عقيل ـ: قريش را در تاختنشان در گم راهى و جولانشان در دشمنى و افسار گسيختگى شان در سرگردانى رها كن ، كه آنان بر جنگ با من گرد آمده اند، همان گونه كه پيش از من ، بر جنگ با پيامبر خدا گرد آمده بودند . خداوند ، قريش را از طرف من مجازات كند! آنان پيوند خويشاوندى ام را بُريدند و حاكميّت پسر مادرم را از من گرفتند. ۱

ر . ك : ص 297 (كينه توزى ها نسبت به پيامبرخدا) وص301 (كينه هاى برجامانده ازجنگ هاى بدر، حُنَين وجزاينها) .

1.ابن ابى الحديد مى گويد : كلام على عليه السلام كه : «قريش را در تاختنشان در گم راهى و جولانشان در دشمنى و افسار گسيختگى شان در سرگردانى رها كن» تا آن جا كه فرمود : «بر جنگ با پيامبر خدا گرد آمده بودند» ، سخن درستى است ؛ چرا كه از روزى كه با على عليه السلام بيعت شد ، قريش به خاطر بغض ، حسد و كينه اش نسبت به وى ، بر جنگ با او گرد آمدند و همه ، دست به دست هم ، به مخالفت و جنگ با وى پرداختند ، همان گونه كه در آغاز اسلام با پيامبر خدا چنين كردند ؛ و [ از اين لحاظ ،] هيچ فرقى بين وى و پيامبر خدا نبود ، جز آن كه خداوندْ پيامبر خدا را از كشته شدن ، نگه داشت و او به مرگ طبيعى درگذشت ؛ ولى بر على عليه السلام شخصى كمين كرد و وى را كشت. [ امّا ادامه] كلام او كه مى گويد : خداوند، قريش را از طرف من مجازات كند! آنان ، پيوند خويشاوندى ام را بُريدند و حاكميّت پسر مادرم را از من گرفتند» ، جمله نخست آن ، در شكل مَثَل به كار مى رود ، [ بدين صورت كه] به كسى كه به تو بدى كرده است ، نفرين مى كنى و مى گويى : «خداوند ، تو را از طرف من مجازات كند!». همچنان كه گفته مى شود : «جزاه اللّه بما صنع ؛ خداوند ، او را به خاطر آنچه انجام داده ، جزا دهد» و «جازاه اللّه بما صنع ؛ خداوند ، به خاطر آنچه انجام داده ، با وى برخورد كند» . مصدر اوّلى «جزاء» است و مصدر دومى «مجازاة» . كلمه «جوازى» ، جمع «جازيَة» است ؛ مثل : «جوارى» كه جمع «جاريَة» است . گويى [ على عليه السلام در اين قسمت از كلامش] فرموده است : قريش به خاطر هر چه بدى ، تُندى ، مصيبت و سختى كه در حقّ من روا داشته است ، جزا ببيند! يعنى خداوند ، همه اين بدبختى ها را جزاى قريش ـ به خاطر آنچه عليه من انجام داده است ـ قرار دهد! [ و امّا جمله :] «حكومت پسر مادرم» . [ «سلطان» ]يعنى «حاكميّت» ؛ و [ مقصود از ]پسر مادرش ، پيامبر خداست ؛ چون آن دو ، پسران فاطمه (دختر عمرو بن عمران بن عائذ بن مخزوم) مادر عبد اللّه و ابو طالب عليهماالسلام هستند. [امام عليه السلام ] نفرمود : «حاكميّت پسر پدرم» ؛ چون برادران ابو طالب در رسيدن نسبشان به عبد المطّلب با وى شريك بودند .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج12
458

۶۲۳۴.عنه عليه السلام :ما لَنا ولِقُرَيشٍ ! يَخضِمونَ الدُّنيا بِاسمِنا ، ويَطَؤونَ عَلى رِقابِنا ، فَياللّهَِ ولِلعَجَبِ ! مِنِ اسمٍ جَليلٍ لِمُسَمّىً ذَليلٍ . ۱

۶۲۳۵.عنه عليه السلامـ مِن كِتابٍ لَهُ إلى أخيهِ عَقيلٍ ـ: دَع عَنكَ قُرَيشا وتَركاضَهُم ۲ فِي الضَّلالِ ، وتَجوالَهُم ۳ فِي الشِّقاقِ ، وجِماحَهُم ۴ فِي التّيهِ ۵ ؛ فَإِنَّهُم قَد أجمَعوا عَلى حَربي كَإجماعِهِم على حَربِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله قَبلي ، فَجَزَت قُرَيشا عَنِّي الجَوازي ! فَقَد قَطَعوا رَحِمي ، وسَلَبوني سُلطانَ ابنِ اُمّي ۶ . ۷

راجع : ص 296 (أحقاد على رسول اللّه ) ، وص 300 (أحقاد بدريّة وحنينيّة وغيرهنّ).

1.شرح نهج البلاغة : ج ۲۰ ص ۳۰۸ ح ۵۲۳ .

2.تركاضهم : أي ركضهم (القاموس المحيط : ج ۲ ص ۳۳۲ «ركض») .

3.التجوال : التطواف ، واجتال : إذا ذهب وجاء (لسان العرب : ج ۱۱ ص ۱۳۱ «جول») .

4.الجموح من الرجال : الَّذي يركب هواه ، والجموح : الَّذي إذا حَمَلَ لايردّه اللجام (لسان العرب : ج ۲ ص ۴۲۶ «جمح») .

5.تَاهَ يَتِيه تَيْها : إذا تحيَّر وضلَّ (النهاية : ج ۱ ص ۲۰۳ «تيه») .

6.نهج البلاغة : الكتاب ۳۶ ، الغارت : ج ۲ ص ۴۳۱ عن زيد بن وهب نحوه .

7.قال ابن أبي الحديد : قوله : «فَدَع عَنكَ قُرَيشا ـ إلى قوله ـ عَلى حَربِ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله » هذَا الكلام حقّ ؛ فإنّ قريشا اجتمعت على حربه منذ يوم بويع بغضا له وحسدا وحقدا عليه ، فأصفقوا كلّهم يدا واحدة على شقاقه وحربه ، كما كانت حالهم في ابتداء الإسلام مع رسول اللّه صلى الله عليه و آله ، لم تخرم حاله من حاله أبدا إلّا أن ذاك عصمه اللّه من القتل ؛ فمات موتا طبيعيّا ، وهذَا اغتاله إنسان فقتله . قوله : «فَجَزَت قُرَيشا عَنّي الجَوازي ؛ فَقَد قَطَعوا رَحِمي ، وسَلَبوني سُلطانَ ابنِ اُمّي» هذِهِ كلمة تجري مجرى المثل ، تقول لمن يسيء إليك وتدعو عليه : جزتك عنّي الجوازي ! يقال : جزاه اللّه بما صنع ، وجازاه اللّه بما صنع ! ومصدر الأوّل جزاء ، والثاني مجازاة ، وأصل الكلمة أنّ الجوازي جمع جازية كالجواري جمع جارية ، فكأنّه يقول : جَزَتْ قريشا عنّي بما صنعت لي كلّ خصلة من نكبة أو شدّة أو مصيبة أو جائحة ؛ أي جعل اللّه هذِهِ الدواهي كلّها جزاء قريش بما صنعت بي . و«سُلطانَ ابنِ اُمّي» يعني به الخلافة ، وابن اُمّه هو رسول اللّه صلى الله عليه و آله ؛ لأ نّهما ابنا فاطمة بنت عمرو بن عمران بن عائذ بن مخزوم ، اُمّ عبد اللّه وأبي طالب ، ولم يقُل سلطان ابن أبي ؛ لأنّ غير أبي طالب من الأعمام يشرَكه في النسب إلى عبد المطّلب . (شرح نهج البلاغة : ج ۱۶ ص ۱۵۱) .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج12
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: سلطانی، محمدعلی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 53313
صفحه از 591
پرینت  ارسال به