463
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج12

6 / 3

بنى اَوْد

بنى اَوْد ، از عرب شاخه قحطانى (يمنى) بودند كه به پستى و پلشتى شناخته مى شدند و دشمن امام على عليه السلام و فرزندانش بودند.
آنان در جنگ صِفّين ، در كنار معاويه بودند و همواره با بنى اميّه و عليه اهل بيت عليهم السلام بودند.

۶۲۴۰.فَرحةُ الغَرىّـ به نقل از هشام بن سائب كلبى ، از پدرش ـ: بنى اود را ديدم كه بدگويى به على بن ابى طالب عليه السلام را به فرزندان و خدمتكارانشان آموزش مى دادند.
در بين آنان ، مردى از گروه عبد اللّه بن ادريس بن هانى بود كه روزى بر حَجّاج بن يوسفْ وارد شد و سخنى گفت و حَجّاج به وى جواب درشتى داد.
وى به حَجّاج گفت : اى امير! چنين نگو ؛ زيرا در بين قريش و ثَقيف ، فضيلت قابل ذكرى نيست ، مگر آن كه در بين ما نيز همانند آن ، وجود دارد.
حَجّاج گفت : فضيلت هاى شما چيست؟
پاسخ داد : هيچ گاه عثمان در جمع هاى ما بدگويى نمى شود و به بدى ياد نمى گردد .
حَجّاج گفت : اين ، فضيلت است.
مرد گفت: هيچ گاه در بين ما، شورشى ديده نشده است.
حَجّاج گفت : اين ، فضيلت است.
مرد گفت : در جنگ ها از ما ، جز يك نفر ، كسى همراه ابو تراب شركت نكرده است ، كه اين كارش ، او را از چشم ما انداخته و مُنزوى ساخته است و وى هيچ ارزش و منزلتى نزد ما ندارد .
حَجّاج گفت : اين ، فضيلت است.
مرد گفت : هر كس از ما كه بخواهد با زنى ازدواج كند ، درباره او مى پرسد كه : آيا وى ابو تراب را دوست داشته و يا او را به نيكى ياد كرده است؟ اگر گفته شود كه اين زن ، چنين كرده است ، از او دورى مى گزيند و با او ازدواج نمى كند .
حَجّاج گفت : اين ، فضيلت است.
مرد گفت : در بين ما پسرى به دنيا نيامده كه على يا حسن يا حسين ناميده شده باشد و نيز دخترى به دنيا نيامده كه فاطمه شده باشد .
حَجّاج گفت : اين ، فضيلت است.
مرد گفت : روزى كه حسين به سوى عراق آمد ، زنى از قبيله ما نذر كرد كه اگر خدا حسين را بكشد ، ده نفر شتر قربانى كند و هنگامى كه او كشته شد ، به نذرش وفا كرد .
حَجّاج گفت : اين ، فضيلت است.
مرد گفت : از يك نفر از ما خواسته شد كه از على برائت بجويد و او را نفرين كند . وى گفت : باشد ؛ حسن و حسين را هم مى افزايم .
حَجّاج گفت : سوگند به خدا كه اين ، فضيلت است.
مرد گفت : امير مؤمنان ، عبد الملك ، به ما گفت : شما لباس زير بالاپوش و ياران بعد از انصار هستيد . ۱
حَجّاج گفت : اين ، فضيلت است.
مرد گفت : در كوفه ، جز قبيله بنى اود ، نمكين نيستند .
حَجّاج ، خنده اش گرفت .
پدرم به من گفت : خداوند ، ملاحت (نمكين بودن) را از آنان گرفت.

1.يعنى : براى خلافت اُموى ، به منزله حاميان روزِ مبادا و پايدارترينْ ياران هستيد . (م)


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج12
462

6 / 3

بَنو أودٍ

كان بنو أوْد من القحطانيّة ، عُرفوا بدناءتهم وضعتهم . وكانوا أعداءً للإمام عليّ عليه السلام وأولاده . شاركوا في صفّين إلى جانب معاوية ۱ ، لازموا الاُمويّين وناوؤوا أهل البيت عليهم السلام . ۲

۶۲۴۰.فرحة الغري عن هشام بن السائب الكلبي عن أبيه :أدرَكتُ بَني أودٍ وهُم يُعَلِّمونَ أبناءَهُم وخَدَمَهُم سَبَّ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليه السلام ، وفيهِم رَجُلٌ مِن رَهطِ عَبدِ اللّهِ بنِ إدريسَ بنِ هانِئٍ ، فَدَخَلَ عَلَى الحَجّاجِ بنِ يوسُفَ يَوما ، فَكَلَّمَهُ بِكَلامٍ فَأَغلَظَ لَهُ الحَجّاجُ فِي الجَوابِ ، فَقالَ لَهُ : لا تَقُل هذَا أيُّهَا الأَميرُ ؛ فَلا لِقُرَيشٍ ولا لِثَقيفٍ مَنقَبَةٌ يَعتَدّونَ بِها إلّا ونَحنُ نَعتَدُّ بِمِثلِها .
قالَ لَهُ : وما مَناقِبكُمُ ؟ قالَ : ما يُنقَصُ عُثمانُ ولا يُذكَرُ بِسوءٍ في نادينا قَطُّ . قالَ : هذِهِ مَنقَبَةٌ !
قالَ : وما رُؤِيَ مِنّا خارِجِيٌّ قَطُّ . قال : ومَنقَبَةٌ !
قالَ : وما شَهِدَ مِنّا مَعَ أبي تُرابٍ مَشاهِدَهُ إلّا رَجُلٌ واحِدٌ ؛ فَأَسقَطَهُ ذلِكَ عِندَنا وأخمَلَهُ ، فَما لَهُ عِندَنا قَدرٌ ولا قيمَةٌ . قالَ : ومَنقَبَةٌ !
قالَ : وما أرادَ مِنّا رَجُلٌ قَطُّ أن يَتَزَوَّجَ امرَأَةً إلّا سَأَلَ عَنها : هِل تُحِبُّ أبا تُرابٍ أو تَذكُرُهُ بِخَيرِ ؟ فَإِن قيلَ : إنَّها تَفعَلُ ذلِكَ ، اجتَنَبَها فَلَم يَتَزَوَّجها . قالَ : ومَنقَبَةٌ !
قالَ : وما وُلِدَ فينا ذَكَرٌ فَسُمِّيَ عَلِيّا ولا حَسَنا ولا حُسَينا ، ولا وُلِدَت فينا جارِيَةٌ فَسُمِّيَت فاطِمَةُ . قالَ : ومَنقَبَةٌ !
قالَ : وَنذَرَت مِنَّا امرأَةٌ حينَ أقبَلَ الحُسَينُ إلَى العِراقِ إن قَتَلَهُ اللّهُ أن تَنحَرَ عَشرَ جُزُرٍ ۳ ، فَلَمّا قُتِلَ وَفَتِ بِنَذرِها . قالَ : ومَنقَبَةٌ !
قالَ : ودُعِيَ رَجُلٌ مِنّا إلَى البَراءَةِ مِن عَلِيٍّ ولَعنِهِ ، فَقالَ : نَعَم ، وأزيدُكُم حَسَنا وحُسَينا . قالَ : ومَنقَبَةٌ ، وَاللّهِ ! !
قالَ : وقالَ لَنا أميرُ المُؤمِنينَ عَبدُ المَلِكِ : أنتُمُ الشِّعارُ دونَ الدِّثارِ ۴ ، وأنتُمُ الأَنصارُ بَعدَ الأَنصارِ . قالَ : ومَنقَبَةٌ !
قالَ : وما بِالكوفَةِ إلّا مَلاحَةُ بَني أودٍ ، فَضَحِكَ الحَجّاجُ .
قالَ هِشامُ بنُ السّائِبِ الكَلِبيُّ : قالَ لي أبي : فَسَلَبُهُمُ اللّهُ مَلاحَتَهُم . ۵

1.شرح نهج البلاغة : ج ۴ ص ۶۱ .

2.في المصدر : « جَزور» .

3.الدثار : الثوب الَّذي يُستدفأ به من فوق الشعار (لسان العرب : ج ۴ ص ۲۷۶ «دثر») .

4.فرحة الغري : ص ۲۲ ، بحار الأنوار : ج ۴۶ ص ۱۱۹ ح ۱۰ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج12
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: سلطانی، محمدعلی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 54997
صفحه از 591
پرینت  ارسال به